جايگاه دختر در نظام ارزشى اسلام

جايگاه دختر در نظام ارزشى اسلام
  • AP 1400/7/6
  • محمد عارف منصورى
  • 16:45:35
شریکول:

جايگاه دختر در نظام ارزشى اسلام

 

(يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ إِنَاثاً وَ يَهَبُ لِمَن يَشَاءُ الذُّکُورَ)،
( آفريده گار ) به هر کس اراده کند، دختر می‏بخشد و به هر کس بخواهد، پسر، (شورى ٤٩ )

بى ترديد، ولادت و داشتن دختر، در ادوار گوناگون و در ميان اقوام مختلف، ناميمون و ناپسند بوده است. دليلش هم واضح است. زيرا پسر بازوى اقتصادى و مدافع خانواده و قبيله در مقابل خطراتى پنداشته مى شد كه در جوامع وحشى و نيمه وحشى گذشته متصور بوده. اما دختران نه تنها ظاهراً اين دو ويژه گى را نداشتند بلكه اسارت شان توسط دشمنان، مايه ى ننگ خانواده و قبيله اش نيز محسوب مى شد. حتى اگر به تاريخ يونان باستان كه دوره ى درخشان تاريخ اروپا بشمار مى رود، نظر كنيم، تحقيرى كه به دختران روا داشته شده، غير قابل باور است.

پيامبر بزرگوار اسلام با آغاز بعثت اش، دو جهش چشمگير در زنده گى دختران بوجود آورد كه يكى اعطاى شخصيت حقوقى براى بيعت و ديگرى دادن امتياز اقتصادى در مٓهر، ميراث و تشبث مستقل اقتصادى است. در حاليكه بروايت تاريخ، اعراب جاهل، دختران شان را زنده بگور مى نمودند. در قرآنكريم آمده است كه :

وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ (58) يَتَوَارَىٰ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ ۚ أَيُمْسِكُهُ عَلَىٰ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ

هرگاه به یکی از آنها بشارت دهند كه دخترى نصيبش شده، صورتش (از ناراحتی) سیاه می‏شود; و به شدت خشمگین می‏گردد;… (58) بخاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود متواری می‏گردد; (و نمی‏داند) آیا او را با قبول ننگ نگهدارد، یا در خاک پنهانش کند؟! چه بد حکم می‏کنند! (59)

اگر بسياق كلام الهى دقت كنيم. ولادت دختر را، ضمن به تصوير كشيدن، اوضاع غير انسانى دوره ى جاهليت، دو بار بشارت مطرح نموده است.

در معارف دينى آمده است كه روزى پيامبر بزرگ اسلام در حالى بمؤمنان موعظه مى نمود كه دو دختر كوچك كه مشخص نيست، دختران خودش بودند يا دخترانى از صحابه ى كرام در دو كنارش نشسته بودند و آن بزرگوار پيوسته آنها را نوازش مى نمود. يكتن صحابى حاضر در مجلس، با ديدن اين صحنه سخت گريست. پيامبر ( ص ) علت گريه اش را جويا شد. صحابى گفت: خدا را شكر كه ترا در ميان ما مبعوث كرد. محبت شما را با اين دختران ديدم، قساوت قلبى دوره ى جاهليت بيادم آمد و گريستم.


آن مرد كفت: در دوره ى جاهليت، خانمم هشت دختر بدنيا آورد و من همه را زنده به گور نمودم. بار نهم كه خانمم حامله بود و نمى دانستيم دختر است يا پسر. مرا سفرى پيش آمد. وقتى از سفر بخانه برگشتم و جوياى طفل نهم شدم. خانمم گفت كه چون باز هم دختر بود و مى دانست كه من علاقه ى ندارم، او را سقط نموده است. پنج سال از آن گذشت. يكى از روز ها كه از صحرا بخانه برگشتم، ديدم دخترك زيبايى در خانه است. از خانمم پرسيدم، كيست؟ جواب داد اين همان دختر نهم ماست كه از ترس كشتنش او را به باديه نزد يكى از بستگان فرستاده بودم كه مبادا او را هم بكُشى. فكر كردم، زمانى كه بزرگ شود. شايد مهرش بدلت بنشيند و مورد پسندت واقع شود و از كشتنش منصرف شوى. حالا ببين كه دختر ما چون دسته ى گلى بزرگ شده.


مرد گفت: روزى بخانمم گفتم من و دخترم بصحرا براى تفريح مى رويم. زمانى آنجا رسيديم، گودالى حفر نمودم. حينيكه من كار مى كردم، او پيوسته با دستان كوچكش، خاك هاى ريش و صورتم را پاك مى نمود. زمانى كه او را در گودال گذاشتم. معصومانه گفت: پدر جان! من اين بازى را خوش ندارم و از اينجا مى ترسم. اما من با قساوت بالايش خاك انداختم تا آخرين صدا هايش نيز خاموش شد.
پيامبر و ساير اصحاب از شنيدن اين واقعه ى دردناك، گريستند.

پيامبر در چنان جامعه ى خشن و بدوى ظهور نمود. اما به دخترانش محبت ورزيد، زنان را محترم شمرد و مومنان را بر خوش رفتارى با دختران وزنان شان توصيه و تأكيد نمود. و گفت كه : بهترين تان، بهترين تان با زنان تان است. و اضافه نمود كه اگر حرجى بر شما نبود، توصيه مى نمودم كه هر باريكه به بيرون از منزل مى رويد، با تحفه ى به دختران تان برگرديد.

تحول نسبى ايكه در سالهاى اخير و در برخى از خانواده هاى شهرى نسبت به دختران رونما گرديده، عمدتاً ناشى از اثر پذيرى از جوامع غربى است. در حاليكه ريشه و پيشينه اين كرامتها، در سرچشمه هاى زلال اسلام عزيز و آموزه هاى ارزشمند پيامبر برحق آنست.

عليرغم همه ى تصورات باطل و خرافات رايج در مورد داشتن دختر، الله سبحانه و تعالى در كلام لايزالش، اعطاى دختر را با كلمه ى ( يَهَبُ ) يعنى هبه كردن، ذكر نموده است.

هبه در لغت به معنای بخشیدن و دادن چیزی به کسی بدون عوض است. از نظر اصطلاح دینی، وهاب يعنى هبه كننده، یکی از اسمای حسنای خداوند است كه در قران کریم نیز سه مرتبه این اسم به کار رفته است:« وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب‏»

ظرافت كلام الهى در اينست كه چرا خداى متعال در ولادت دختر از كاربرد كلمه ى هبه استفاده نموده و ضمنا دختر را مقدم بر پسر آورده. آيا اينطور نيست كه دختر هديه ارزشمنديست از جانب الله ( ج ) كه قدر و منزلت آنرا بايد دانست.

په اړه خبری کول'جايگاه دختر در نظام ارزشى اسلام'

خپل فکرونه ولیکئ

د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ

نظر شما قابل قدر است