

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
Så vend ditt ansikt til Herrens rene religion!اُم المؤمنين خديجه كبرىٰ (رض)
اُم المؤمنين خدیجه کبرىٰ (رض)
خداوند از آن بانوی پاکیزه، مادر مؤمنان و همسر سرورِ رسولان خشنود باد.
در حقیقت او از عاقلترین و فاضل ترین زنان عصر خود بود تا جایی که در زمان جاهلیت به «طاهره» ملقب گردید.
آنگاه که مردم به رسول خدا ایمان نداشته و او را تکذیب میکردند، خدیجه به او ایمان آورد و او را تصدیق نمود و با اموال خود، در روزی که مردم مالشان را از رسول خدا دریغ میکردند، به یاری او شتافت و همه اموال خود را به او تقدیم نمود.
قبل از رسالت پانزده سال و بعد از رسالت ده سال با رسول خدا زندگی کرد. بنابراین، او عالیترین مثال برای زن کامل بود.
رسول خدا در حالی با او وصلت نمود که خود در ابتدای جوانی و بیست و پنجساله بود، اما خدیجه بیوهزن چهلساله بود.
مهریه او بیست چوچه شتر بود، بدلیل شناختی که از مردان داشته و دقت نظری که در انتخاب همسر داشت، آنگاه که امانتداری، صداقت، وفا، پاکی، و تربیت درست رسول اکرم را مشاهده کرد، از آن حضرت خواستگاری نمود! لذا بعد از این که آن حضرت از سفر تجارت شام که با غلام خدیجه بنام «میسره» و با اموال او رفته بود، بازگشت نمود. خدیجه شخصی را به سوی آن حضرت فرستاده و به او گفت:
«پسر عمومی عزیزم به خاطر خویشاوندی با تو و امانتداری تو و راستگفتاری تو، علاقهمند به تو شدم».
این بانوی محترم از پیامبر اسلام برای خود خواستگاری میکند، در حالی که خود در بین قبیله اش دارای منزلت و ارزش والایی بوده و زنی ثروتمند و مرفه بود تا جایی که هر فردی علاقهمند به ازدواج با او بود.
بسیاری از بزرگان قومش و نیز از سایر اقوام، از او خواستگاری کرده بودند، اما او همه را ناامیدانه رد کرده و برای خود، آن تقی نقی و آن زکی امین و آن گل سرسبد جوانان قریش، آن کسی که در پیشانی او نشانههای نجابت و پهلوانی نمودار بود، و خصلتهای کمال در او جمع شده و علایم رهبری و سروری و وفا و نجابت بر او ظاهر بود را انتخاب نمود.
رسول خدا پس از مشورت با عموهایش و أخذ توافقشان بر ازدواج با خدیجه به درخواستش پاسخ مثبت داد.
پیغمبر خدا در توافقش به این ازدواج مبارک مورد الهام قرار گرفته و موفق بود، او با در نظرگرفتن موقعیت خدیجه در بین قبیله اش و منزلت خدیجه در میان خویشاوندانش و پاکدامنی خدیجه با او وصلت نمود و با او باقی ماند و بسان شوهران نیکوکار با او زیست، تا این که خداوند او را پیامبری و هدایت و بشارتدهنده و انذاردهنده برگزید.
حدس رسول خدا در مورد خدیجه درست بود، چرا که حضرت خدیجه اولین کسی بود که از میان مردان و زنان دعوت رسول خدا را پذیرفت و به او ایمان آورد. در نتیجه او را تصدیق نمود، و به یاری او شتافت؛ و برای همین موضعگیری حضرت خدیجه در قبال پیغمبر خدا اثر بسیار عمیقی در بین خویشاوندان و مردمان قبیله اش بود. و بسان همسران وارسته بیست و پنج سال از عمرش را با پیغمبر مهربان اسلام سپری کرد، و تا لحظهای که به رحمت خدا پیوست در نصرت و یاوری رسول خدا بود.
آن حضرت سه سال قبل از هجرت در حالی که شصت و پنج سال داشت، در مکه مکرمه وفات کرد.
اما همسر او حضرت رسول اکرم عمر طبیعی خود را میگذارند، در حالی که شگوفه جوانی خود را با او گذراند و در زمان حیات او با احدی ازدواج نکرد و هیچ کس را در دوستی و محبّت با او ترجیح نداد و در طول عمرش همیشه او را بیاد میآورد و دوستان و خویشان او را مورد کرامت خویش قرار میداد.
فرزندان ذکور و اناث رسول خدا همه از خدیجه میباشند، بجز ابراهیم که از ماریه قطبی بوده که مقوقس آن را به رسول خدا هدیه فرموده بودند.
فرزندان پسر رسول خدا از حضرت خدیجه عبارتند از:
قاسم، طیب، و طاهر .
اما فرزندان دختر عبارتند از زینب، رقیه، امکلثوم، و حضرت فاطمه زهرا مادر گرامی حضرت امام حسن و حسین
مقام و منزلت حضرت خدیجه در نزد خدا و رسول او بسیار عظیم بود تا جایی که حضرت جبرئیل امین، سلام خدای سبحان را از فوق هفت آسمان به خدیجه میرساند.
و در حدیث آمده که حضرت جبرئیل به سوی رسول خدا آمد و به او گفت:
«سلام خدای خدیجه را به خدیجه برسان» خدیجه در جواب سلام خدای سبحان فرمود:
«خداوند خود سلام است و همه سلامها از اوست و بر جبرئیل هم سلام باد».
خداوند از زبان پیامبرش حضرت محمد بشارت منزلی از مروارید که هیچ ناراحتی و رنجی در آن نیست، در بهشت جاودان به حضرت خدیجه داده است.
حدیثی از حضرت علی مروی است که آن حضرت از رسول خدا ج روایت میکند. رسول خدا فرمود: «بهترین زنان عالم مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد است».
این حدیث را امام بخاری و مسلم و ترمذی روایت کردهاند.
این سرگذشت حضرت خدیجه کبری است، آن زنی که رحمت پروردگار هستی، با پیوستنش به رسول گرامی او، به سویش پرکشید و نیز روزی که از دنیا رفت و روزی که در بهشت جاودان در قصر برافراشته اش مبعوث خواهد شد.
او آزاد و بزرگوارانه زیست و با ایمان و مهربانی از دنیا رفت.
رسول خدا در زمان حیاتش او را گرامی داشت و مورد محبت خود قرار داد، و بعد از مرگش او را تا جایی عزیز میداشت که دوستان او را مورد تفقد قرار داده، و هر آن زن و مردی که خدیجه را عزیز میداشت، او را مورد محبت قرار داد.
روزی که پیرزنی در منزل حضرت عائشهل به زیارت رسول خدا آمد. رسول خدا او را گرامی داشت و عبای مبارکش را برای او پهن کرد و او را بر روی آن نشاند، وقتی که آن زن رفت، حضرت عائشه جهت دانستن علت اکرام رسول خدا به آن زن را پرسید. رسول خدا ج جواب داده، علت اکرام من برای این بود که او قبلاً به دیدن خدیجه میآمد.
در کتاب صحیح مسلم از حضرت عائشه روایت شده که رسول خدا هرگاه گوسفندی را قربانی میکرد، میفرمود: «گوشتها را برای دوستان حضرت خدیجه بفرستید». عائشه میفرماید: روزی این مطلب را یادآوری کردم. پس رسول خدا فرمود: «بدرستی که من دوستان خدیجه را همانند او دوست دارم»
snakker om'اُم المؤمنين خديجه كبرىٰ (رض)'
Skriv tankene dine
Del dine tanker om denne artikkelen med oss