

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
نو خپل مخ د رب پاک دين ته واړوئ!غزوه تبوك
غزوه تبوک
(رجب سال نهم هجری)
«تبوک»، محل معروفی است بین مدینه و دمشق که به فاصلۀ چهارده منزل از مدینه قرار دارد. پس از جنگ «موته»، حکومت روم تصمیم گرفته بود به سرزمین اعراب حمله کند و قبیلۀ غسّان که در مرزهای شام در زیر سلطۀ امپراتور روم حکومت میکرد، و مذهب مسیحی داشت، از جانب قیصر روم برای انجام این مأموریت مهم انتخاب شد.
در مدینۀ منوره اغلب، این اخبار شایع میشدند. در واقعۀ «ایلای»رسول اکرم هنگامی که عتبان بن مالک به حضرت عمر س خبر حادثۀمهمی را اعلام کرد، وی اظهار داشت: چه حادثهای روی داده است؟ آیا غسّانیها حمله کردهاند؟ نبطیهای شام در مدینه برای فروش روغن زیتون میآمدند، آنان خبر دادند که رومیان در شام، لشکر بزرگی گرد آورده و تدارکات یک سال آن را تهیه کردهاند و در این لشکر، قبایل «لخم»، «جذام» و «غسّان» از قبایل اعراب نیز شرکت دارند و مقدمة الجیش تا «بلقاء» آمده است.
در «مواهب لدنیه» به نقل از طبرانی روایت شده است که مسیحیان عرب به هرقل نامه نوشتند که محمد وفات کرده و عربها بر اثر قحطسالی از شدّت گرسنگی دارند، میمیرند. بنابراین، هرقل لشکری مرکب از چهل هزار نفر اعزام داشت. به هرحال، این اخبار در میان اعراب شایع شد و قراین و شواهد حمله به قدری قوی بود که احتمال نادرستبودن خبر، اصلاً وجود نداشت. روی همین جهات، رسول اکرم ج به سپاه اسلام فرمان آمادهباش داد. از سوء اتفاق، قحطسالی شدید و فصل برداشت محصول، ظاهراً دو مانع بزرگ از خروج مردم از خانههایشان به نظر میرسیدند. منافقان که در ظاهر خود را مسلمان میگفتند، راز آنها فاش شد، آنان از شرکت در جنگ عذرها آوردند و دیگران را نیز از آن منع کردند و گفتند: ﴿لَا تَنفِرُواْ فِي ٱلۡحَرِّۗ﴾ [التوبة: 81].
«سویلم» یک نفر یهودی بود، منافقان در خانۀ او گرد آمده و مردم را از شرکت در جنگ بازمیداشتند و چون خطر حملۀ رومیان بر تمام سرزمین عرب وجود داشت. از این جهت، پیامبر گرامی اسلام ج از تمام قبایل عرب درخواست افراد جنگجو و کمکهای مالی کردند. از میان اصحاب، حضرت عثمان س کمک شایان توجهی به سپاه اسلام کرد، دویست نفر شتر و دویست اوقیه نقره به محضر آنحضرت تقدیم نمود. بیشتر صحابه مبالغ هنگفتی کمک کردند. با این وجود، بسیاری از مسلمانان از جهت این که سواری و توشۀ سفر نداشتند، نتوانستند شرکت کنند؛ آنها به محضر رسول اکرم ج حاضر شدند و به قدری گریه کردند که آنحضرت را بر آنان ترحّم آمد، امّا اسباب سفر آنان مهیا نشد و در شأن آنها این آیۀ سورۀتوبه نازل گردید:
﴿وَلَا عَلَى ٱلَّذِينَ إِذَا مَآ أَتَوۡكَ لِتَحۡمِلَهُمۡ قُلۡتَ لَآ أَجِدُ مَآ أَحۡمِلُكُمۡ عَلَيۡهِ تَوَلَّواْوَّأَعۡيُنُهُمۡ تَفِيضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُواْ مَا يُنفِقُونَ ٩٢﴾ [التوبة: 92].
«و حرجی نیست بر آنان که نزد تو آمدند تا مرکب و سواری به آنان داده شود و تو گفتی مرکب و سواری نیست که شما را بر آن سوار کنم. آنگاه آنان برگشتند در حالی که بر اثر نبودن اسباب سفر چشمانشان از اشک جاری بود».
عادت آنحضرت ج همیشه چنین بود که هرگاه از مدینه خارج میشدند، یکی از اصحاب را جانشین خود تعیین میکردند. این بار، «محمد بن مسلمه» را جانشین خود تعیین نمودند و چون در این غزوه، ازواج مطهرات همراه نبودند، به منظور حفاظت و سرپرستی آنان در مدینه حضرت علی را مقرر فرمودند، ولی او گلایه کرد که شما مرا با زنان و کودکان رها میکنید؟ آنحضرت فرمودند: آیا تو بر این خشنود نیستی که نسبت تو با من مانند نسبت هارون با موسی باشد.
خلاصه، آنحضرت با سی هزار نفر که ده هزار اسبسوار بودند، از مدینه حرکت کردند. در مسیر راه به سرزمین قوم ثمود رسیدند، جایی که قرآن مجید در بارۀ آنان میفرماید: در اعماق کوهها برای خودشان کاخها ساخته بودند و چون در آن محل عذاب الهی بر قوم ثمود نازل شده بود.آنحضرت فرمان دادند احدی حق ندارد در آنجا فرود آید و نه از آب آنجا بنوشد و نه در کاری دیگر از آب آن استفاده کند.
وقتی به تبوک رسیدند، معلوم شد که خبر حملۀ رومیها صحت نداشته و توطئه به شکلی دیگر بوده است؛ غسانیها سران عرب را تحریک میکردند. در صحیح بخاری (ذکر غزوۀ تبوک) مذکور است که رئیس قبیلۀ غسّان نامهای برای کعب بن مالک فرستاده که در آن مرقوم بود: ما شنیدهایم محمد ج قدر و منزلت شما را به جای نیاورده و شما را مورد بیمهری قرار داده است، لذا شما نزد من بیایید، من به نحو احسن از شما پذیرایی خواهم کرد و مورد اکرام و الطاف ویژۀ ما قرار خواهید گرفت.
کعب گرچه مورد تنبیه رسول اکرم ج قرار گرفته بود، ولی آن نامه را در تنور انداخت. آنحضرت در تبوک، بیست روز باقی ماندند. سردار «ایله» به نام «یوحنا» به محضر آنحضرت حضور یافت و پرداخت جزیه را اعلام داشت()، یک استر سفید رنگ نیز به آنحضرت اهدا نمود، آنحضرت در عوض به وی ردای مبارک خود را عنایت کرد. مسیحیان «جربا» و «اذرع» نیز حضور یافتند و به پرداخت جزیه اعلام آمادگی کردند.
یکی از سرداران عرب به نام «اکیدر» در «دومة الجندل» که به فاصلۀپنج منزل از دمشق قرار داشت، تحت سلطۀ قیصر روم زندگی میکرد. آنحضرت ج خالد بن ولید را با چهارصد و بیست نفر برای مقابله با وی فرستاد. خالد او را دستگیر و سپس آزاد کرد، مشروط بر این که خودش به بارگاه آنحضرت حضور یافته شرایط صلح را پیشنهاد کند. چنانکه وی با برادر خود به مدینه آمد و آنحضرت به وی امان دادند.
هنگامی که آنحضرت ج از تبوک مراجعت کرده نزدیک مدینه رسیدند، اهل مدینه با شور و شوق تمام به استقبال ایشان شتافتند و با گرمی از ایشان استقبال کردند، حتی زنان خانهنشین نیز از خانهها بیرون آمدند و دختران این سرود را میخواندند:
مسجد ضرار
منافقین همیشه در صدد این بودند که چگونه در میان مسلمین ایجاد تفرقه و شکاف کنند. مدتی در این فکر بودند که در اطراف مسجد قبا مسجدی دیگر با این حیله بنا کنند، کسانی که بر اثر ضعف یا عذری دیگر نمیتوانند به مسجد النبی بروند، در آن مسجد بیایند و نماز بخوانند. ابوعامر انصاری که آیین مسیحیت را پذیرفته بود، به منافقین گفت: شما اسباب و ابزار ساخت مسجد را تهیه کنید، من نزد قیصر روم میروم و از آنجا سپاه بزرگی میآورم و مسلمانان را در این سرزمین تار و مار میکنم().
هنگامی که پیامبر اسلام ج خواستند بهسوی تبوک حرکت کنند، منافقین به محضر ایشان حضور یافته اظهار داشتند: ما برای بیماران و معذوران مسجدی بنا کردهایم، شما بروید با خواندن نماز آن را افتتاح کنید. آنحضرت فرمودند: فعلاً عازم امر مهمی هستم، وقتی از تبوک برگشتند، به مالک و معن بن عدی دستور دادند تا بروند و آن مسجد را به آتش بکشند. در بارۀ همین مسجد این آیات نازل شدند:
﴿وَٱلَّذِينَ ٱتَّخَذُواْ مَسۡجِدٗا ضِرَارٗا وَكُفۡرٗا وَتَفۡرِيقَۢا بَيۡنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَإِرۡصَادٗا لِّمَنۡحَارَبَ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ مِن قَبۡلُۚ وَلَيَحۡلِفُنَّ إِنۡ أَرَدۡنَآ إِلَّا ٱلۡحُسۡنَىٰۖ وَٱللَّهُ يَشۡهَدُإِنَّهُمۡ لَكَٰذِبُونَ ١٠٧ لَا تَقُمۡ فِيهِ أَبَدٗاۚ لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِۚ فِيهِ رِجَالٞ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْۚ وَٱللَّهُ يُحِبُّ ٱلۡمُطَّهِّرِينَ ١٠٨﴾ [التوبة: 107-108].
«و آنانی که مسجدی به منظور ایجاد تفرقه و کفر در میان مسلمانان بنا کردند و تا سنگری باشد برای کسانی که از قبل با پیامبر و الله میجنگند و آنان سوگند یاد میکنند که قصد ما خیر بوده است و خداوند گواهی میدهد که آنان دروغ میگویند. هرگز در آن مسجد نَهایست، البته مسجدی که از اول بر پایه تقوا بنا نهاده شده است، شایسته این است که در آن به عبادت قیام کنی، در آن مسجد مردانی هستند که پاکیزگی را دوست دارند و خداوند پاگیزگان را دوست دارد».
حج اسلام و اعلان برائت از مشرکان
مکه در سال هشتم هجری فتح شد و چون تا آن موقع هنوز بهطور کامل امنیت برقرار نشده بود، لذا در آن سال با اهتمام خودِ مشرکان، مراسم حج برگزار شد. مسلمانان تحت امارت عتاب بن اسید که حاکم مکه تعیین شده بود، فریضۀ حج را بهجای آوردند.
برای اولین بار، در سال نهم هجری خانۀ کعبه از آلودگیها و تاریکیهای شرک و کفر پاک شده و مرکز عبادت ابراهیمی قرار گرفته بود. آنحضرت پس از بازگشت از تبوک در ماه ذی القعده یا ذی الحجه سال نهم هجری، یک کاروان سیصد نفری را از مدینه برای انجام مناسک حج اعزام داشت و حضرت ابوبکر صدیق س را به عنوان امیر و سرپرست حجاج، حضرت علی مرتضی س را به عنوان نمایندۀ خویش در اعلان برائت، حضرت سعد بن ابی وقاص، حضرت جابر، حضرت ابوهریره و غیره را به عنوان معلمین مناسک و احکام حج مقرر فرمودند().
بیست شتر برای قربانی از جانب آنحضرت همراه بود. قرآن مجید این حج را حج اکبر نامیده است()، زیرا اولین باری بود که فریضۀ حج طبق سنّت اصلی ابراهیمی به جای آورده میشد. هدف از این حج این بود که پایان عهد جاهلیت و آغاز عصر اسلام به صورت آشکار اعلام شود، مناسک و اعمال حج آموزش داده، عادات و رسوم جاهلیت نابود شوند. حضرت ابوبکر س مناسک حج را به مردم میآموخت، در روز عید خطبهای ایراد کرد و در آن، احکام و مسایل حج را تشریح نمود.
سپس حضرت علی بلند شد و چهارده آیه از سورۀ برائت را قرائت کرد و اعلام نمود:
«از این پس مشرکان نمیتوانند وارد خانۀ کعبه شوند و احدی نمیتواند برهنه حج کند و تمام پیمانهایی که میان مسلمانان و مشرکان بسته شدهاند به علت نقض آنها از سوی مشرکان، تا چهار ماه معتبر و پس از چهار ماه نقض شده اعلام میشوند».
حضرت ابوهریره و برخی دیگر با چنان صدای بلندی این مطالب را اعلام کردند که دچار گرفتگی گلو شدند(). آیات ابتدایی سوره برائت() که این احکام در آنها اعلام شده عبارتند از:
﴿بَرَآءَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلَّذِينَ عَٰهَدتُّم… تا إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِينَ ٤… و تا يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِنَّمَا ٱلۡمُشۡرِكُونَ نَجَسٞ فَلَا يَقۡرَبُواْ ٱلۡمَسۡجِدَ ٱلۡحَرَامَ بَعۡدَ عَامِهِمۡ هَٰذَاۚ…﴾.
طبری از طریق سدی روایت نموده است که پس از این اعلام، اغلب کفار بهسوی اسلام شتافتند و مسلمان شدند().
رویدادهای پراکنده
پس از نه سال، فضای امنیت و آسایش بر محیط مکه حاکم گردید و فرصتهای خوبی برای جمعآوری اموال و صدقات مردم جهت تقویت بنیه مالی و اقتصادی حکومت اسلامی پیش آمده بود. به همین جهت، حکم زکات در سال نهم هجری نازل گردید و برای جمعآوری اموال زکات نمایندگانی بهسوی قبایل مختلف اعزام شدند().
بعضی از اقوام و ملتهای غیر مسلمان نیز در پناه حکومت اسلامی میآمدند که این آیه در بارۀ گرفتن مالیات از آنان نازل گردید: ﴿حَتَّىٰ يُعۡطُواْ ٱلۡجِزۡيَةَ عَن يَدٖ وَهُمۡ صَٰغِرُونَ ٢٩﴾ [التوبة: 29]. حرمت ربا نیز در همین سال نازل شد و یک سال بعد از آن در سال دهم هجری در حجة الوداع، آنحضرت ج حرمت آن را اعلام کردند. در همین سال نجاشی شاه حبشه که مهاجران حبشه در پناه و حمایت وی به سر میبردند، وفات کرد. پیامبر اکرم ج اعلام فرمود: ای مسلمانان! امروز «اصحمه» برادر صالح شما دارفانی را وداع گفت، برایش دعای مغفرت بکنید. سپس بر وی نماز جنازۀغایبانه خواندند.
په اړه خبری کول'غزوه تبوك'
خپل فکرونه ولیکئ
د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ