مشيت الهى و اراده خداوند

مشيت  الهى  و  اراده  خداوند
  • 1400/9/23
  • گرداننده وبسايت
  • 18:47:05
اشتراک گزاری:

مشيت الهى و اراده خداوند

 

مسئله «مشیت الهی» یکی از مباحث مهم کلامی و نیز تفسیری است که پیوسته بحثهای متکلمین و مفسرین را به همراه داشته است.

مشيت از ماده «شیء» مصدر «شاء، یشاء» است که در لغت از آن به اراده تعبیر شده؛ و در اصطلاح به معنی تمایل یافتن به سوی چیزی است تا حدّی که به طلب آن چیز منجر شود. لازم به ذکر است که قرآن از مشیت الهی با تعابیری از قبیل «شاء» و «أراد» و مشتقات آن دو یاد نموده که ماده «شاء» ۲۲۷ بار و ماده «اراده» ۱۴۷بار در قرآن به کار رفته است. این کثرت کاربرد، نشانی از اهمیت ویژه این موضوع از دیدگاه توحیدی اسلام می‌باشد.

مشيت الهى و اراده انسان يكى از مباحث پيچيده ايست كه سئوالات زيادى را چه در ذهن عوام و چه هم در فكر خواص ايجاد نموده و چه بسا از مسلمانان كه برداشت هاى وارونه و متناقضى از اين دو مقوله دارند.

سئوال اينست كه آيا ما نقشى در زندگى و سرنوشت و هدايت يا گمراهى خود داريم، يا هرچه هست به دست خداست؟

عده‌ ى كه به خدائى معتقد نيستند، خود انسان را همه كاره دانسته، اعمال او را منبعث از اراده و اختيار خودش مى دانند. در مقابل برخى از معتقدان به خدا نيز ، اراده و عمل انسان را عامل تعيين سرنوشتش مى‌دانند و برخى ديگر با استناد به آياتى از قرآن مى‌گويند خدا همه كارها را به خودش نسبت داده و ما هيچ كاره هستيم!

مسئله جبر و اختيار داستان درازى دارد و فيلسوفان بزرگى را در طول تاريخ به خود مشغول داشته است. اما منظور اصلى ما بررسى اين موضوع در قرآن است كه آيا واقعا اين كتاب از ما سلب اختيار كرده و سررشته همه امور را به خدا سپرده است، يا ما هم در اين عرصه سهمى داريم؟

هركسى قرآن را ورقى هم زده باشد، حتما به آياتى برخورد كرده كه ظاهراً نظريه «جبر» را تأييد كرده است. به نمونه‌هائى از آنها در زمينه‌هاى مختلف اشاره مى‌كنيم كه بعضاً براى هر كدام ده‌ها آيه آمده است:

  • هدايت و ضلالت (راهنمائى و گمراهى):

آيات بسيار زيادى از قرآن، صريحا هدايت و ضلالت را به خدا نسبت داده است. مثل:
(اعراف۱۵۵) هركس را بخواهى گمراه و هركس را بخواهى هدايت مى‌كنى
(تُضِلُّ بِهَا مَنْ تَشَاءُ وَتَهْدِى مَنْ تَشَاءُ)

  • آمرزش يا عذاب :

    (آل عمران۱۲۹) هركس را خواهد مى‌بخشد و هركس را خواهد عذاب مى‌كند!

    (يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ)

  • نفع و ضرر(سود و زيان) :

    (اعراف ۱۸۸) بگو من اختيار هيچ نفع و ضررى را براى خودم ندارم ، جز آنچه خدا بخواهد.

    (قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ).

  • رزق (تنگى و گشادگى روزى):

    (رعد ۲۶) خداست كه روزى را براى هركه خواهد بسط مى دهد و بر هركه خواهد تنگ مى گيرد.

    (اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ).

  • احراز قدرت و عزل از آن

    (آل عمران ۲۶) بگو بارخدايا، توئى كه به هركه خواهى پادشاهى مى‌دهى و از هركه خواهى مى‌ستانى.

    (قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِى الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ).

  • عزت و ذلت

    (آل عمران ۲۶) وبه هركه خواهى عزت مى‌دهى و هركه را خواهى خوارميكنى، همه خوبى‌ها دست توست و…

    ( وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ ۖ بِيَدِكَ الْخَيْرُ ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).

  • ايمان و كفر

    (يونس ۹۹) اگر پروردگارت مى‌خواست همه اهل زمين ايمان مى‌آوردند؛ آيا تو مى‌خواهى مردم را وادار به ايمان كنى؟

    ( وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِى الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا ۚ أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّىٰ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ).

با شواهد فوق به نظر مى‌رسد، حق را بايد به طرفداران جبر داد! اما همينگونه طرفداران «اختيار» هم دلايل فراوانى از قرآن براى اثبات استنباط خود دارند كه بايد به استنادات آنها هم توجه كرد.

اما آيا چنين تناقضى در قرآن وجود دارد كه هركس مى‌تواند براى خواسته خود دستاويزى پيدا كند، يا آن كه مشكل در برداشت نادرست ما از كلام الهى است ؟

 

قبل از اين كه به دلايل طرفداران «اختيار» و آزادى انتخاب برسيم، بايد تأمل كوتاهى در معناى لغوى كلمه «مشيت» بكنيم. آيا اصلا معناى مشيت «خواستن» است؟ يا اين ترجمه فارسى، بيان كننده بارمعنائى آن نيست؟ اين مشكل اختصاص به قرآن ندارد، ترجمه هر متنى به زبان ديگر، بخشى ازمعناى آنرا، كه در زمان و مكان و فرهنگ خاصى پديد آمده، از دست مى‌دهد.

ما درزبان فارسى كلمه ى كه بتواند معادل دقيق كلمه مشيت باشد نداريم و مجبوريم به معادل متعارف «خواسته» اكتفا كنيم. اما چون خواسته‌هاى ما، قاعده و قانون مشخصى ندارد و كاملا «دلبخواهى»! وتابع تمايلات ما است، وقتى اين كلمه را درباره خدا هم به كار مى‌بريم، همان مفهوم را احساس مى‌كنيم و خدا را هم مثل انسان‌ها متأثر از حالات بيرونى تصور مى‌كنيم كه صرفاً به اراده خود و مستقل از عمل ما، كسانى را بالا مى‌برد يا پائين مى‌آورد!

خداوند خالق قوانينى در جهان است كه نه تنها بطور مستقيم بر سرنوشت ما تاثير گذار است بلكه زمينه و ميدان مانور اراده و اختيار ما نيز در آن چارچوب تعريف پيدا مى كند.

اگربه كاربرد كلمه مشيت در كل قرآن نگاه كنيم، زمينه آن را در: وزش باد و نزول باران، آفرينش، جنسيت جنين در رحم و امثال آن‌ها مى‌بينيم كه همگى دلالت برنظامات دقيقى مى‌كند كه برجهان حاكم است. نگاه كنيد:
مائده ۱۷- آنچه بخواهد مى‌آفريند و او برهركارى تواناست (يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ).

روم ۴۸- خداست كه بادها را مى‌فرستد كه ابر را زير و رو كند و در پهنه آسمان به كيفيتى كه «بخواهد» مى‌گسترد، آنگاه متراكم مى‌سازد و تو قطرات باران را مى‌بينى كه از خلال ابر تراوش مى‌كند. چون به هر گروه از بندگانش كه «بخواهد»، فرو بارد، شادمان شوند.
اللَّهُ الَّذِى يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِى السَّمَاءِ كَيْفَ يَشَاءُ وَيَجْعَلُهُ كِسَفًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ ۖ فَإِذَا أَصَابَ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ

شورا ۴۹ و۵۰ – …. هرچه «خواهد» مى‌آفريند، به هركه «خواهد» دختر مى‌بخشد و به هركه «خواهد»، پسر. يا آنها را دو قلوى دختر و پسر مى‌گرداند و هركه را «خواهد» نازا مى‌كند، كه او دانا و تواناست.
ِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِير

ما چه كاره هستيم؟
در مقابل آيات فوق، آياتى نيز وجود دارند كه گوئى ميدانى از «مشيت» را به دليل موهبت «اختيار» به انسان سپرده است. در اين موارد به جاى «ولوشاء الله» كه اشاره به مشيت الهى است، جمله «فمن شاء» (هركس بخواهد) را به كار برده كه ميدان عمل ما را نشان مى دهد:

مزمل ۱۹- إِنَّ هَٰذِهِ تَذْكِرَةٌ ۖ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا
انسان ۲۹- إِنَّ هَٰذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا
(اين آيات تذكرى است، پس هركه خواهد، راهى به سوى پروردگارش در پى گيرد)

عبس ۱۲ و مدثر ۵۵ – كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ ذَكَرَهُ (چنين نيست؛ اين‌ها تذكر است. پس هركه خواهد، از آن پند گيرد).
نباء ۳۹- ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ ۖ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ مَآبًا
(چنان روزى حتمى است، پس هركه خواهد، راهى به سوى پروردگارش در پيش گيرد)

كهف ۲۹ – وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ
(بگو حق از جانب پروردگار شماست، پس هركه خواهد مؤمن و هركه خواهد كافر شود)

تكوير ۲۸ – اِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ
(قرآن جز يادآورى براى جهانيان نيست، پس هركه از شما بخواهد، راه راست را درپيش گيرد)

مدثر ۳۷ – إِنَّهَا لَإِحْدَى الْكُبَرِ نَذِيرًا لِلْبَشَرِ لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ
قرآن يكى از بزرگترين‌هاست، هشداردهنده‌اى براى بشر. براى هركه از شما كه بخواهد پيشى گيرد، يا بازايستد.

محدوده مانور ما در مشيت الهى

از اختيار و امكانى كه به ما سپرده شده، نبايد چندان مغرور شويم. درست است كه برخوردار از موهبت اختيار هستيم و با آزادى مى‌توانيم انتخاب كنيم، اما ميدان مانور و اختيارات ما محدود به استعداد ماست و زمان و مكانى كه زندگى مى‌كنيم و هوش و حواسى كه داريم! شما اگر در مناطق سردسير زندگى كنيد و بخواهيد ميوه‌هاى مناطق گرمسيرى بكاريد و بدست آريد، نمى‌توانيد. اگر در قريه ى زندگى كنيد كه فاقد مكتب است، نمى‌توانيد با سواد شويد. در اين مثال‌ها البته شما مى توانيد با تغيير مكان، شرايط خود را عوض كنيد، اما هزاران جبر طبيعى مثل نياز ما به آب و هوا و نور و غذا و… وجود دارد كه ميدان عمل ما را محدود مى‌سازد. هدايت و آگاهى نيز، به توفيق الهى و «مشيت» او موكول است. ببينيد:

مزمل ۳۰، انسان ۳۰ و تكوير ۲۹ – وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ….
(ونخواهند خواست مگرخداى پروردگارعالم خواسته باشد)

مدثر ۵۵ – وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَىٰ وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ
(و پند نمى‌گيرند مگربه خواست خدا…)

بحث در مورد'مشيت الهى و اراده خداوند'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است