

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
نو خپل مخ د رب پاک دين ته واړوئ!حرمت و كرامت خون و نفس انسان
حرمت و كرامت خون و نفس انسان
احترام خون انسان ها و حرمت قتل نفس، از مسائلى است که همه شرایع آسمانى و قوانین بشرى در آن متفقند، و آن را یکى از بزرگ ترین گناهان مى شمرند، ولى اسلام ا همیت بیشترى به این مساله داده، تا آنجا که قتل یک انسان را همانند کشتن همه انسان ها شمرده است: «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس اَوْ فَساد فِی الاْ َرْضِ فَکَاَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَمِیعاً». سوره مائده /٣٢.
و حتى از بعضى از آیات قرآن، چنین استفاده مى شود: مجازات خلود در آتش که مخصوص کفّار است، براى قاتل تعیین شده که ممکن است این تعبیر، دلیل آن باشد: افرادى که دستشان به خون بى گناهان آلوده مى شود با ایمان از دنیا نخواهند رفت: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُوْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاوُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِیها». ( سوره نسا/٩٣ )
حتى در اسلام براى کسانى که اسلحه به روى مردم بکشند، مجازات سنگینى به عنوان «محارب» تعیین شده است که شرح آن در کتب فقهى آمده است.
نه تنها قتل نفس، بلکه کمترین و کوچک ترین آزار یک انسان از نظر اسلام، مجازات دارد، و مى توان با اطمینان گفت: این همه احترام که اسلام براى خون، جان و حیثیت انسان قائل شده است در هیچ آئینى وجود ندارد.
ولى درست به همین دلیل، مواردى پیش مى آید که: احترام خون برداشته مى شود، و آن در مورد کسانى است که، مرتکب قتل و یا گناهى همانند آن شده اند، لذا در آیه فوق بعد از ذکر یک اصل کلّى در زمینه حرمت قتل نفس، بلافاصله با جمله «اِلاّ بِالْحَقِّ» این گونه افراد را استثناء مى کند.
در حدیث معروفى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «لایَحِلُّ دَمُ امْرِئ مُسْلِم یَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ اِلاّ بِاِحْدَى الثَّلاثِ: النَفْسُ بِالنَّفْسِ، وَ الزّانِى الْمُحْصِنُ، وَ التّارِکُ لِدِیْنِهِ الْمُفارِقُ لِلْجَماعَهِ» ؛ (خون هیچ مسلمان که شهادت به وحدانیت خداونبوت پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى دهد، حلال نیست مگر سه گروه: قاتل، زانى محصن، و آن کس که دین خود را رها کند و از جماعت مسلمین بیرون رود). ( صحيح بخارى و مسلم بِنَا بنقل تفسير ( فى ظلال القران جلد پنج صفحه ٣٢٣)
از دیدگاه اسلام جان هر انسان، مسلمان باشد یا غیر مسلمان، محترم است و گرفتن جان فقط حق خداوتد (ج ) است و بس. بجز الله متعال كسی دیگر حق جانستانی را ندارد. واقعاً چه قدر سنگین و غیرقابل تحمل است كه یك انسان بیگناه كه این همه مورد لطف و مهربانی خالقش است، توسط یك انسان دیگر با سنگدلی و قساوت در یك لحظه كشته شود و طعمه ظلم و جور گردد.
آیا قاتل سنگدل و بیرحم هیچ فكر كرده كه مرتكب چه جنایتی شده و چه مخلوق با ارزشی را بدون اجازه صاحبش نابود نموده است؟
آیا قاتل ستمگر و جنایتكار میداند كه چه شاهكاری از شاهكارهای قدرت الهی را تخریب نموده و چه گلی از گلستان انسانیت و چه نهالی از باغ بشریت را پر پر و ویران كرده است؟
قطعاً آفریدگار توانا از این قاتل سنگدل انتقام خون مقتول را خواهد گرفت. قتل هر انسان به هر حال جرمی سنگین و خطرناك است، اما قتل یك مسلمان با توجه به ایمان و اسلامش سنگین تر و خطرناك تر است. به همین دلیل مجازات آن بسیار سخت تر و هولناك تر است.
قتل نفس در پرتو آیات
آیه اول: «من یقتل مؤمناً متعمداً فجزاءه جهنم خالداً فیها و غضب الله علیه و لعنه و أعد له عذاباً عظیماً»[نساء: ٩٣ ]؛ هر كسی انسان مؤمن و مسلمانی را قصداً بكشد، جزایش دوزخ است، كه در آن همیشه خواهد بود، و الله بر او خشم گیرد و بر او لعنت كند، و عذابی بزرگ برایش آماده كرده است.
در این آیه الله تعالی پنج نوع مجازات را برای قاتل بیان كرده است: ١ـ دوزخ، ٢ـ ماندگار شدن در دوزخ، ٣ـ خشم الهی، ٤ـ لعنت و نفرین، ٥ـ عذاب بزرگ.
اولین مجازات قاتل، دوزخ و دیگری ماندگاری در آن است. «خالداً فیها» به این دلیل بعد از ذكر «جهنم» آمده است كه بسیاری ها گرفتار دوزخ میگردند، اما سرانجام بعد از مدتی كوتاه یا طولانی از آن خارج می شوند، ولی قاتل چنین نیست، بلكه باید همیشه در دوزخ باقی بماند.
سومین مجازات قاتل این است كه خداوند متعال خشم خود را بر سر او نازل میكند، و او از لحظه ارتكاب قتل تا آخرین روز زندگیش مورد خشم و قهر الهی است. این خشم بعد از مرگ نیز دامنگیر او است.
چهارمین مجازات لعنت یعنی دوری از رحمتهای حق تعالی و مهربانی های او است.
پنجمین چیزی كه خداوند متعال قاتل را به آن تهدید كرده است، عذاب بزرگ است. ورود به دوزخ خود یك عذاب دردناك است
«و لاتقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون»[انعام: ١٥١ ]؛ و جانی را كه خداوند (كشتنش را) حرام نموده است جز به حق نكشید، به این حكم كرده است شما را، باشد كه خرد ورزید.
در این آیه هر نوع قتل جز آنكه حق بودنش با دلایل محكم شرعی ثابت شود، حرام و ممنوع قرار داده شده است. تفصیل این حكم در حدیث چنین آمده است: آنحضرت صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: ریختن خون هیچ مسلمانی حلال نیست مگر در سه مورد:
١ـ كسی كه ازدواج كرده است و باز هم مرتكب عمل زنا شود؛
٢ـ كسی كه شخصی را به ناحق بكشد، به عنوان قصاص كشتن او جائز است؛
٣ـ كسی كه دین حق را ترك كند و مرتد شود.
حضرت عثمان رضیالله عنه هنگامیكه در محاصره آشوبگران و شورشیان قرار داشت و آنها می خواستند ایشان را به قتل برسانند، همین مطلب را برای شورشیان بیان كرد و سپس فرمود: چگونه میخواهید مرا به قتل برسانید در صورتیكه هیچكدام از سه مورد ذكر شده بر من منطبق نمی شود؛ من نه تنها بعد از اسلام آوردن بلكه حتی در زمان جاهلیت نیز مرتكب زنا نشدهام، و نه كسی را به قتل رساندهام، و از وقتی كه مشرف به اسلام شدهام در دلم حتی این وسوسه هم نیامده كه اسلام را ترك كنم، پس به چه دلیلی قتل مرا مجاز میدانید؟
هنگامی كه نبی رحمت صلیالله علیه و سلم ظهور كرد، جهان جولانگاه فساد و خونریزی بود. جان انسان ارزشی نداشت و بر سر كوچكترین چیز جنگ هایی در میگرفت كه سالیان دراز طول میكشید و انسان های بی شماری كشته میشدند.
آنحضرت صلیالله علیه و سلم جان انسان را محترم شمرد و دستورات قاطع و اكیدی صادر كرد و با پدیده قتل و خونریزی به شدت مبارزه نمود. گزیدههای از فرمودههای نبوی در خصوص قتل، درج میشود:
ـ عن ابنمسعود رضیاللهعنه قال قال رسول الله صلیالله علیه و سلم: «أول ما یقضی بین الناس یوم القیامه فی الدماء»(صحیح بخاری، حدیث شماره ٤٢٢٩ )؛ نخستین مسئلهای كه در روز قیامت فیصله آن در میان مردم می شود، دعاوی قتل نفس است.
شایان ذكر است كه در برخی روایات آمده است: اولین پرسش در روز قیامت درباره نماز میشود، و در برخی از روایات آمده است كه از شرك و توحید سؤال می شود. در این خصوص علما چنین توضیح دادهاند كه در زمینه اعتقادات، نخستین سؤال درباره توحید و شرك خواهد بود، و در زمینه عبادات، نخستین سؤال درباره نماز مطرح خواهد شد، اما در زمینه حقالناس نخستین قضاوت درباره خون ناحق صورت خواهد گرفت.
ـ عن أبی هریره رضی اللهعنه أن رسول الله صلی الله علیه و سلم قال: «اجتنبوا السبع الموبقات. قیل: یا رسول الله! ما هن؟ قال: الشرك بالله و السحر و قتل النفس التی حرم الله الا بالحق، و أكل مال الیتیم، و أكل الربا و التولی یوم الزحف و قذف المحصنات الغافلات المؤمنات»( حدیث شماره ٢٧٦٦. )؛ از هفت گناه هلاككننده اجتناب كنید. گفته شد: یا رسولالله آنها كدامند؟ فرمود: شرك، سحر، قتل ناحق، خوردن مال یتیم، خوردن ربا (بهره)، فرار از جنگ در روز حمله دشمن، تهمت زدن به زنان پاكدامن بیخبر مؤمن.
ـ عن ابنعمر رضی الله عنهما، قال رسول الله صلی الله علیه و سلم: «لن یزال المؤمن فی فسحه من دینه ما لم یصب دماً حراماً»(حدیث شماره ٦٨٦٦. )؛ مسلمان از بابت دینش در گشادگی به سر میبرد تا زمانی كه خون ناحقی نریخته است.
از این حدیث معلوم میشود كه یك مسلمان از آنجایی كه جایزالخطا میباشد، ممكن است از وی گناهانی سر بزند و این گناهان هر چند عوارض و كیفرهایی را موجب خواهند شد، منتها با توبه و استغفار قابل عفو و بخششاند، ولی خون ناحق قابل جبران نیست؛ زیرا دیانت انسان را تخریب و تباه میكند و باعث بدبختی شخص قاتل میگردد، و چون انسان مردود بارگاه حق میگردد، از این جهت دچار تنگی در زندگی می گردد و كارهای نیكش بیاثر خواهند شد.
ابنحجر رحمهالله میگوید: منظور از گشادگی در دین قبول توبه است، اما وقتی قتل صورت گرفت، قاتل از قبولیت توبه محروم میگردد.(عسقلانی، ابنحجر، فتحالباری: (١٢/٢٣٣ )
په اړه خبری کول'حرمت و كرامت خون و نفس انسان'
خپل فکرونه ولیکئ
د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ