حج

حج
  • 1400/9/22
  • گرداننده وبسايت
  • 16:31:12
اشتراک گزاری:

حج

در جهان قبل از همه، حضرت ابراهیم برای عبادت و پرستش خداوند متعال یک معبد عمومی را بنیان نهاد و در آنجا به تمام جهانیان اعلام کرد تا بیایند و خدای یگانه را پرستش کنند.

﴿وَإِذۡ بَوَّأۡنَا لِإِبۡرَٰهِيمَ مَكَانَ ٱلۡبَيۡتِ أَن لَّا تُشۡرِكۡ بِي شَيۡ‍ٔٗا وَطَهِّرۡ بَيۡتِيَ لِلطَّآئِفِينَ وَٱلۡقَآئِمِينَ وَٱلرُّكَّعِ ٱلسُّجُودِ ٢٦ وَأَذِّن فِي ٱلنَّاسِ بِٱلۡحَجِّ يَأۡتُوكَ رِجَالٗا وَعَلَىٰ كُلِّ ضَامِرٖ يَأۡتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٖ ٢٧ لِّيَشۡهَدُواْ مَنَٰفِعَ لَهُمۡ وَيَذۡكُرُواْ ٱسۡمَ ٱللَّهِ فِيٓ أَيَّامٖ مَّعۡلُومَٰتٍ﴾ [الحج: 26-28].

«و هنگامی که معین کردیم محل ساخت خانه کعبه را برای ابراهیم و به او دستور دادیم که چیزی را با من شریک مگردان و بیت مرا برای طواف‌کنندگان و ایستادگان و رکوع و سجده‌کنندگان پاکیزه گردان و در میان مردم اعلام کن تا برای حج بیایند، آنگاه نزد تو به صورت پیاده و سوار بر شتر لاغر از راه‌های دور خواهند آمد تا به فایده‌ها و منافع خویش برسند و الله را در روزهای خاص و معین یاد کنند».

جهانیان به این ندای توحیدی ابراهیم لبیک گفته و مردم هر سال از اطراف سرزمین عربستان، برای انجام مناسک حج، به آنجا می‌آمدند. ولی متأسفانه آن خانه‌ای که بر مبنای توحید خالص بنا شده بود، بتکده‌ای قرار گرفت و سیصد و شصت بت در آنجا قرار داده شد و کسی که شایستۀواقعی تولیت آن بود، از آنجا اخراج گردید و هشت سال کامل نتوانست به آن جا بازگردد.

سرانجام، وقت غلبۀ حق بر باطل فرا رسید و جانشین ابراهیم و پیروانش را فرصت حاصل شد تا دوباره این شعار ابراهیمی زنده گردد. بر همین اساس در سال نهم هجری حج فرض گردید. اما پیامبر گرامی در آن سال هم، نتوانست این فریضۀ عظیم را به جا آورد، زیرا که عرب‌ها رسم داشتند که خانۀ کعبه را عریان طواف کنند و آن حضرت چنین منظرۀکریهی را نمی‌توانستند تحمل کنند. به همین جهت، حضرت ابوبکر و حضرت علی ب را به مکه اعزام کردند تا در خانۀ کعبه بروند و اعلام کنند: در آینده هیچ‌کس نمی‌تواند خانۀ کعبه را به طور عریان طواف کند.

علت دیگری که آن‌حضرت در این سال حج نکردند، این بود که طبق ضابطه «نسيء» که مشرکان وضع کرده بودند و ماه‌ها را جابجا می‌کردند، ماه حج در آن سال در ذوالقعده قرار داده شده بود. چنانکه حج سال نهم هجری در همین ماه انجام گرفت. به همین جهت آن‌حضرت ج یک سال منتظر ماندند و زمانی که حج در ماه اصلی خود قرار گرفت. حج ادا کردند.

اصلاحات حج

گرچه حج در میان کفار رواج داشت، ولی صورت و روش آن را کاملاً تغییر داده خرافات و بدعات زیادی در آن افزوده بودند، از همه مهم‌تر این که هدف از حج و تمام عبادات، یاد خدا و توجه به‌سوی اوست. لیکن عرب‌ها در دوران حج گرد می‌آمدند و به جای ذکر خدا، مفاخر و شاهکارهای پدران و نیاکان خود را بیان می‌کردند. آیۀ ذیل به همین امر اشاره می‌کند:

﴿فَإِذَا قَضَيۡتُم مَّنَٰسِكَكُمۡ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَذِكۡرِكُمۡ ءَابَآءَكُمۡ أَوۡ أَشَدَّ ذِكۡرٗا﴾[البقرة: 200].

«پس هرگاه مناسک حج را به‌جا آوردید، پس الله را یاد کنید، همانگونه که پدران خویش را یاد می‌کنید بلکه بیشتر از آن».

مخصوصاً اهل مدینه چنین عمل می‌کردند که بت منات را طواف می‌کردند و هنگام طواف خانۀ کعبه، میان صفا و مروه، سعی نمی‌کردند. حال آن که یکی از مقاصد مهم حج این است که یادگارها و مناسک ابراهیمی عیناً به‌جای آورده شوند و سعی میان صفا و مروه از یادگارهای عصر ابراهیم است، به همین جهت این آیه نازل شد:

﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَيۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ﴾ [البقرة: 158].

«همانا صفا و مروه از شعایر دین الهی هستند، پس هرکس حج و یا عمره انجام داد و بین صفا و مروه سعی نمود گناهی بر وی نیست».

یک روش رایج این بود، اکثر مردم که توانایی توشۀ سفر را نداشتند، بدون مقدمه به‌سوی خانه کعبه حرکت می‌کردند و می‌گفتند: ما متوکل هستیم. آن‌ها در مسیر راه مواجه با فقر و گداگری می‌شدند، به همین جهت این آیه نازل گردید:

﴿وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيۡرَ ٱلزَّادِ ٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾ [البقرة: 197].

در حال احرام، گرفتن و یا تراشیدن موهای سر ممنوع است، ولی مشرکان جاهل بسیار افراط می‌کردند تا جایی که موهای بعضی آنقدر آلوده شده شپش گرفته بود که خطر از دست‌دادن بینایی وجود داشت. با وجود این، موها را نمی‌تراشیدند و چون در اسلام همواره این امر مورد توجه است که عبادت و احکام آن، باعث تکلیف مالایطاق نباشد، از این جهت این دستور نازل شد:

﴿فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوۡ بِهِۦٓ أَذٗى مِّن رَّأۡسِهِۦ فَفِدۡيَةٞ مِّن صِيَامٍ أَوۡ صَدَقَةٍ أَوۡ نُسُكٖۚ﴾ [البقرة: 196].

هنگام قربانی رسم بود که خون حیوان را بر در و دیوار خانۀ کعبه می‌مالیدند و این عمل را ثواب می‌پنداشتند، در این مورد آیۀ ذیل نازل شد:

﴿لَن يَنَالَ ٱللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَآؤُهَا وَلَٰكِن يَنَالُهُ ٱلتَّقۡوَىٰ مِنكُمۡ﴾ [الحج: 37].

«هرگز به خداوند گوشت و خون قربانی شما نمی‌رسد، بلکه تقوای شما تا به او می‌رسد».

در این آیه، فقط از این کار منع گردید، بلکه اعلام شد که قربانی خودش مقصود به ذات و قابل توجه نیست، بلکه آنچه مهم است این است که آنچه خداوند قبول می‌کند و مورد پسند اوست، تقوا و پرهیزگاری است.

یکی دیگر از رسوم حج که قریش برخلاف اصول اسلام وضع کرده بودند، این بود که رفتن به عرفات را که از ارکان حج است، بر خود لازم نمی‌دانستند و می‌گفتند: ما ساکنان حرم هستیم و از حدود حرم بیرون نمی‌رویم، زیرا این اهانت به خاندان ما است، به همین جهت فقط تا مزدلفه می‌رفتند و در آنجا متوقف می‌شدند. سایر عرب‌ها به عرفات می‌رفتند و از آنجا به مزدلفه و منی می‌آمدند. چون یکی از اصول اصلی اسلام مساوات است و در عبادات، همگی به‌طور یکسان باید عمل کنند، به همین منظور این حکم نازل گردید:

﴿فَإِذَآ أَفَضۡتُم مِّنۡ عَرَفَٰتٖ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ عِندَ ٱلۡمَشۡعَرِ ٱلۡحَرَامِۖ وَٱذۡكُرُوهُ كَمَا هَدَىٰكُمۡ وَإِن كُنتُم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمِنَ ٱلضَّآلِّينَ ١٩٨ ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنۡ حَيۡثُ أَفَاضَ ٱلنَّاسُ وَٱسۡتَغۡفِرُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ١٩٩﴾ [البقرة: 198-199].

«پس هرگاه از عرفات حرکت کردید، پس الله را در نزد مشعر الحرام یاد کنید و او را یاد کنید، همچنانکه شما را هدایت نمود و به درستی که قبلاً شما از گمراهان بودید. سپس حرکت کنید از جایی که مردم حرکت کردند و از خداوند طلب آمرزش کنید، همانا خداوند بخشاینده و مهربان است».

همچنین در مورد جانور قربانی، چون معتقد بودند که این حیوان برای خدا نذر شده، از این جهت بر آن سوار نمی‌شدند و مشقت و پیاده‌روی را متحمل می‌شدند. این رسم تا ابتدای اسلام وجود داشت، یک بار رسول اکرم شخصی را دیدند که در سفر حج شتر قربانی با وی همراه است، ولی بر آن سوار نمی‌شود و پیاده می‌رود. آن‌حضرت فرمودند: سوار شو! وی اظهار داشت: این شتر قربانی است. آن‌حضرت دوباره به وی تذکر دادند و او دوباره همین پاسخ را داد. آن‌حضرت به عنوان تنبیه فرمودند: بنشین!

نوعی حج بود که به آن حج «مصمت» می‌گفتند، یعنی کسی که به حج می‌رفت از آغاز تا پایان آن با زبان چیزی نمی‌گفت. اسلام از اینگونه تحمل مشقت‌ها منع کرد. در صحیح بخاری مذکور است که یک بار حضرت ابوبکر یکی از زنان «احمس» را دید که با کسی سخن نمی‌گفت. پس از تحقیق معلوم شد که نیت حج «مصمت» کرده است. حضرت ابوبکر س اظهار داشت: این امر جایز نیست، این عمل از رسم‌های دوران جاهلیت است().بزرگترین مسئله منافی با عفت و حیاء این بود که غیر از قریش، دیگر اعراب، چه مرد و چه زن، خانه کعبه را عریان طواف می‌کردند. زنان نیز برهنه طواف می‌کردند و این سرود را می‌خواندند:

     

«امروز قسمتی از آن و یا تمام آن ظاهر می‌شود و آنچه ظاهر شود آن را حلال نمی‌کنم».

چنانکه این آیه نازل شد: ﴿يَٰبَنِيٓ ءَادَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ﴾[الأعراف:31]. بر همین اساس، در سال نهم هجری آن‌حضرت ج ابوبکر صدیق س را فرستاد تا در موسم حج اعلان کند که در آینده هیچ‌کس حق ندارد برهنه حج کند.

بحث در مورد'حج'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است