امام مالك (رح)

امام مالك (رح)
  • 13.12.2021
  • 16:22:35
dele:

امام مالك (رح)

 

ابو عبدالله مالک‌ بن انس بن مالک بن أبى عامر ازدی أصبح از قبيله حمير و مادرش عاليه دختر شريک‌بن عبدالرحمن أزدی مى باشد. در سال 93 ه‍. ق. بنا بر صحيح‌ترين اقوال در مدينة الرسول هجرت‌گاه پيامبر و محل تربيت بهترين نسلى که به دست پيامبر تربيت شده بودند و بشريت آن را شناخته است بدنيا آمد.

امام مالک در موردشان مىگويند: برادری داشتم در سن ابى شهاب زهری. روزی پدرم از ما سؤالى کرد که برادرم جواب صحيح داد. پدرم به من گفت: کبوترها تو را از طلب علم بازداشته‌اند. از اين قول پدرم ناراحت شدم و مدت 7 سال در محضر ابن هرمز به کسب علم مشغول شدم. امام مالک در طلب علم کوشا و جدی بود و خود امام مى گويند: در هنگام ظهر در زير آفتاب که هيچ سايه‌ای نبود انتظار خارج شدن نافع بردۀ آزادشدۀعبدالله ابن عمر را مىکشيدم که انسانى تندخو و خشن بود. پس از اينکه از خانه خارج مى شد خود را مشغول کرده مثل اينکه او را نديده‌ام پس بر او سلام کرده و هنگام داخل شدن به خانه از او سؤال مىکردم که عبدالله بن عمر در اين مسأله چه مى گويد؟ او جوابم را مى داد و سپس در خانه به روی من بسته مى شد.

امام مالک جويای احاديثى بود که ابن شهاب زهری روايت مى کرده است. خود امام مىگويند: پس از نماز عيد با خود گفتم امروز روزی است که ابن شهاب زهری تنها مى باشد. در پشت در خانه‌اش نشستم. صدايش را شنيدم که به کنيزش مىگفت: ببين چه کسى پشت در نشسته است؟ کنيز گفت: مالک بن انس است. گفت: او را به داخل بياور، پس از داخل شدن به خانه گفت: مى بينم به خانه‌ات نرفته‌ای؟ گفتم: نه. گفت: آيا چيزی خورده‌ای؟گفتم: نه. گفت: پس غذا بخور. گفتم: احتياجى به غذا ندارم. گفت: پس چه مىخواهى؟ گفتم: برايم احاديث روايت کن. گفت: دفترت را بياور و چهل حديث را برای من روايت کرد. طلب زيادت کردم گفت: کافى است. اگر تو اين چهل حديث را حفظ کرده‌ای از جمله حفّاظ هستى. گفتم: آيا اين احاديث را الان برايت از حفظ تکرار کنم؟ دفتر را از من گرفته و من احاديث را تکرار کردم. گفت: برخيز که تو کيسة علم هستى.

امام مالک مىگويند:

يحيى بن سعيد مىگويند: امام مالک حافظ بودند.

يحيى بن معين مى گويند: هيچ کس را حافظ‌تر از امام مالک و سفيان ثوری برای احاديثی که خود روايت مىکنند، نديده‌ام. سفيان ثوری مىگويند: مالک از حافظ‌ترين علمای عصر خود مى باشد.

ابن عبدالبر در کتاب «الانتقاء» از امام مالک روايت مىکنند که امام مالک مىفرمايند:

اين علم (حديث رسول‌الله)، دين است پس بنگريد از چه کسانى دينتان را مىگيريد. من از هفتاد نفر از کسانىکه حديث را روايت مىکردند، حديث روايت نکرده‌ام و اين به خاطر اين نيست که آنها مورد اعتماد و اطمينان نبوده‌اند بلکه اگر يكى از آنها مسؤول بيت‌المال مسلمين کرده شود اصلاً خيانت نمىکند و تنها به خاطر اين است که شايسته اين علم نيستند ولى ابن شهاب زهری به مدينه آمدند که حتى جلو در خانه‌اش به علت کثرت مشتاقان حديث پيامبر ازدحام بود.

امام مالک می‌فرمايند:

از چهار کس علم فرا نگيريد: از نادان و از صاحب بدعتى که مردم را به بدعت خود دعوت مىکند و از دروغگو اگرچه بر پيامبر دروغ نمى بندد و از عالمىکه دارای فضل و تقوی است اما نمىداند دارای چه علمى است و نمى ‌داند که چه چيز را روايت مىکند.

ابن کثير مىگويد: امام مالک از بسياری از تابعين حديث روايت مى کند و علمای بزرگ از آن جمله سفيان ثوری و سفيان بن عيينه و شعبه و عبدالله بن مبارک و اوزاعى و ابن مهدی و ابن جريج و ليث و شافعى و يحيى بن سعيدالقطّان و استادانش ابن شهاب زهری و يحيى بن سعيد انصاری از امام مالک حديث روايت مىکنند.

امام ذهبى مىگويند: از او افراد زيادی حديث روايت مىکنند که شايد قابل شمارش نباشند.

زرقانى مىگويد: روايت‌کنندگان از امام مالک به قدری زياد است که هيچ يک از ائمه اينقدر راوی که از آنها روايت کنند نداشته‌اند. و خطيب بغدادی کتابى دربارۀ راويان او نوشته که تعداد آنها را 993 نفر ذکر کرده است.

شاگردان امام هم زياد مىباشند که از آن جمله‌: عبدالله بن وهب و أشهب بن عبدالعزيز و عبدالله بن عبدالحکم و عبدالرحمن بن قاسم بن خالد و غير ايشان مى باشند.

از امام مالک، حرص زيادش در پيروی از سنت پيامبر و زندگی صحابه و مخالفت و کراهيت شديد با بدعت روايت شده است. 

امام شاطبى در کتاب «الاعتصام» از ابن ماجشون نقل مى کنند که امام مالک مىگويند: کسى که در اسلام بدعتى بوجود آورد و آن بدعه را نيکو بپندارد (بدعة حسنه) اين شخص معتقد شده که پيامبر در ادای رسالت خيانت کرده است در حاليکه خداوند مى فرمايند:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ [المائدة: 3].

ابن عبدالبر در کتاب «الانتقاء» در باب نظر امام مالک دربارۀ اهل هوی و هوس از امام مالک نقل می‌کند که گفتند:

هيچ آيه‌ای در قرآن سخت‌تر و شديدتر بر اهل هوی و هوس از اين آيه نمى باشد:

﴿يَوۡمَ تَبۡيَضُّ وُجُوهٞ وَتَسۡوَدُّ وُجُوهٞ﴾ [آل‌عمران: 106].

خداوند می‌فرمايند:

﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ ٱسۡوَدَّتۡ وُجُوهُهُمۡ أَكَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ فَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَبِمَا كُنتُمۡ تَكۡفُرُونَ﴾ [آل‌عمران: 106].

امام مالک گفتند: پس چه سخنى واضح‌تر از اين آيه هست و مصداق اين آيه را بر اهل هوی و هوس مىبينم. و اين واقعه از امام مالک مشهور شده است که شخصی از او دربارۀ آيه: ﴿ٱلرَّحۡمَٰنُ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ ٱسۡتَوَىٰ ٥﴾ [طه: 5]. سؤال کرد که استواء چگونه مى باشد. امام پس از مدتى سکوت جواب دادند: استواء معلوم است اما کيفيت و چگونگى آن مجهول و نامعلوم و سؤال کردن دربارۀ استواء بدعت و ايمان آوردن به آن واجب است.

ابن‌العربى از زبير بن بکّار نقل مى کند که شخص از امام مالک سؤال کرد از کجا احرام ببندم؟ گفتند: از ذوالحليفه جايىکه رسول‌الله احرام بسته‌اند. آن شخص با اصرار مىگفت که مىخواهم از مسجد پيامبر احرام ببندم. امام مالک گفتند: من از «فتنه» بر تو مىترسم. آن شخص گفت: آيا اگر چندين ميل زيادتر احرام ببندم در آن فتنه‌ای هست؟ امام گفتند: چه فتنه‌ای بدتر از اينکه مىپنداری مى خواهى فضيلتى را انجام دهى که رسول‌الله آن را انجام نداده است. و خداوند می‌فرمايند: 

﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَيُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [النور: 64].

از صفاتى که خداوند به امام مالک بخشيده بودند و در اخبار و روايات نقل شده، هيبت و وقار وی مى باشد. خليفه هارون ‌الرشيد مى گويد: در بين علماء هيچ‌کس باهيبت‌تر از مالک و باتقوی‌تر از فضيل‌بن عياض نديده‌ام. سعيدبن مريم مىگويد: باهيبت‌تر از مالک نديده‌ام تا آنجايىکه باهيبت‌تر از حاکم بود. 

زياد بن يونس مىگويد: نه عالمى و نه عابدی و نه دزدی و نه اميری باهيبت‌تر از مالک نديده‌ام.

امام شافعى (رح) مى ‌گويند: از هيچ کس همانند مالک، در هنگامى که به او نگاه مىکردم نترسيده‌ام. 

امام شافعى (رح) گويند: هنگامى که حديثى از رسول‌الله و اصحاب نقل شود پس مالک همانند ستاره‌ای مى درخشد.

همچنين مىگويند: مالک حجت و دليل خداوند بر خلقش بعد از تابعين است يحيى بن سعيد و يحيی‌بن معين مىگويند: مالک امير المؤمنين در حديث است. احمدبن حنبل مىگويند: کسى که از امام مالک بدش مى آيد بدان که او از اهل بدعت مى باشد.

و اوزاعىدربارۀ امام مالک مىگويند: عالمِ علماء و عالم اهل مدينه و مفتى حرمين. ابن کثير در «البدايه و النهايه» مى گويند: و صفات نيکوی امام خيلى زياد است و ثناءٍ ائمه بر او بيشتر از اين است که بتوان در اينجا ذکر کرد.

سخنان امام مالک (رح)

– سخن هر کس قابل قبول و رد کردن مى باشد مگر سخن صاحب اين قبر، يعنى رسول‌الله(ص).
– تواضع، ترک ريا و شهوت‌طلبى است.
– هيچ شخصى صالح و پرهيزگار نمى‌گردد مگر زمانى که از اقوال و افعالى که به درد او نمى خورد اجتناب کند در اين صورت است که خداوند دريچة قلبش را برايش مىگشايد.
– حکمت، نوری است که خداوند در قلب بنده‌اش مى تاباند.
– سپر عالم در مسائلىکه نمى داند کلمه «نمى دانم» است و هنگامى که از اين سپر غافل شود صاحبش از بين مى رود.
– کسی که در اسلام بدعتى بوجود آورد و آن را نيکو بشمارد پس معتقد شده است که محمد در ادای رسالت خيانت کرده است در حاليکه خداوند مى فرمايند:

﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾ [المائدة: 3]

پس چيزی که در زمان رسول‌الله از جمله دين نبوده است امروز هم از دين نيست. و درست نمى شود آخر اين امت، مگر بوسيله آن چيزی که اول اين امت، بوسيله آن درست شده است.

موطاء، اين کتاب همان‌طور که يکى از علماء دربارۀ آن گفته بهترين کتاب تأليف شده در دوران خود مى باشد. امام شافعى مىگويند: بعد از قرآن کتابى صحيح‌تر از کتاب مالک بر روی زمين وجود ندارد.

همچنين امام شافعى مىگويند: در ميان کتاب‌هايىکه تأليف شده، کتابى را بهتر از موطّأ امام مالک نديده‌ام و در آن احاديث و اقوال صحابه ذکر کرده و احاديثىکه در آن ضعيف بوده و قابل قبول نبوده ذکر کرده است.

ابن عبدالبر از فضل‌بن محمد مدنى نقل مىکند که: عبدالعزيزبن أبى سلمه ماجشون اولين کسى است که کتابى را در معنای «موطّأ» که در آن مسائلى که اهل مدينه بر آن اتفاق داشتند بدون اينکه دليل آنها را از قرآن و حديث رسول‌الله ذکر کند، تأليف کرد. امام مالک اين کتاب را مورد تحسين قرار داده و گفتند: اگر من اين کتاب را تأليف کرده بودم اول احاديث را مى آورم پس آراء و اقوال فقهاء که بعد آن امام مالک تصميم بر تأليف کتاب موطّأ گرفتند.

امام مالک مى گويند: کتاب خود را بر 70 (هفتاد) نفر از فقهای مدينه عرض کردم که همه آنها با احاديث و اقوال صحابه که در آن ذکر کرده بودم موافقت کردند پس کتاب را موطّأ ناميدم اکثر علمای اهل سنت کتاب موطّأ را در درجه اول از درجات کتاب‌های تأليف شده در حديث همراه با صحيح امام بخاری و صحيح امام مسلم و غيرهما به حساب مى آورند و بهترين دليل بر اهتمام علماء به کتاب موطّأ، شرح زياد علماء بر آن مى باشد.

وفات امام مالک (رح)

سيوطى مىگويد: امام مالک در روز يکشنبه مريض شده و مدت 22 روز مريض بودند تا اينکه در روز يکشنبه دهم ربيع‌الاول سال 179 ه‍ . ق. وفات يافتند.

ابن عبدالبر از اسماعيل بن ابى أويس نقل مىکند که امام مالک مريض شدند و از آنچه که در هنگام مرگ گفته بودند سؤال کرديم، گفتند: شهادتين فرستادند پس گفتند:

﴿لِلَّهِ ٱلۡأَمۡرُ مِن قَبۡلُ وَمِنۢ بَعۡدُ﴾ [الروم: 4].

و در چهاردهم ربيع‌الاول سال 179 ﻫ‍ . ق. در زمان خلافت هارون ‌الرشيد وفات يافته و محمد بن ابراهيم بن محمد‌ بن على بن عبدالله بن عباس بر او نماز گزارد.

خداوند امام مالک (رح) را مورد رحمت خود قرار دهد!

snakker om'امام مالك (رح)'

Skriv tankene dine

Del dine tanker om denne artikkelen med oss

نظر شما قابل قدر است