

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا…امام احمد بن حنبل (رح)
امام احمد بن حنبل (رح)
احمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن اسد بن ادریس شیبانی مروزی بغدادی که نسب او عربی و کنیهاش ابو عبدالله میباشد. حافظ بزرگ ابوبکر بیهقی نسب امام احمد را به ابراهیم خلیل رسانیده است.
امام احمد/ در ربیع الاول سال 164 هجری. ق. در بغداد بدنیا آمد. درسن 3 سالگی پدرش را از دست داد ومادرش سرپرستی وی را به عهده گرفت. و درهنگامی که نوجوانی بیش نبود در مجالس درس ابویوسف قاضی حضور پیدا میکرد پس در سن 16 سالگی به حدیث روی آورد.
وی برای شنیدن حدیث به مسافرت پرداخت ودر این مسافرتها مورد تجلیل و احترام علماء واساتید خود واقع میشد و توانست بر اثر این مسافرتها احادیث زیادی را جمعآوری کرده و کتاب « المسند» را که نزدیک به چهل هزار حدیث میباشد، تألیف کند.
ابن کثیر میگوید: امام شافعی در سفر دوم خود به بغداد درسال 190 هـ. ق. به امام احمد که در آن موقع سی سال و اندی داشت و با او در سفر بود میگوید: ای ابوعبدالله، هنگامی که حدیثی در نزد تو صحیح باشد به من هم اطلاع بده، حال این حدیث، حدیثی باشد که اهل حجاز آن را نقل میکنند یا اهل شام یا اهل عراق یا اهل یمن. این سخن امام شافعی دلالت براحترام شافعی نسبت به امام احمد ومکانت علمی وی دارد که امام شافعی بر اساس صحیح یا ضعیف بودن حدیثی از نظر امام احمد فتوی بدهند. این احترام و مکانتی است که امام احمد در بین علماء داشته و شهره و آوازه او در آغاز جوانیاش در آفاق اسلامی پیچیده بود.
تقوی و زهد امام احمد به حدی بوده که زبانزد عام وخاص بوده است، از قبول کردن قضاوت یمن به شدت خود داری نموده، همچنین از قبول کردن هدایا، وبخاطر اینکه در زندگی، و فقط از حاصل کار و زحمات استفاده مینمود، دچار تنگدستی شده بود. پسرش عبدالله میگوید: در زمان خلافت واثق در تنگدستی شدیدی بودیم. شخصی میخواست چهار هزار درهم به عنوان هدیه به پدرم بدهد که آن را از پدرش به ارث برده و بنا به اظهار آن شخص نه از صدقه بود نه از زکات، با وجود اصرار آن شخص، پدرم از قبول کردن آن هدیه خودداری نمود. پس از چندی در این مورد با پدرم صحبت کردم، گفتند: اگر آن را قبول میکردیم همه آن را مصرف کرده بودیم وچیزی از آن باقی نمانده بود. ابو داود میگوید: مجالس امام احمد، مجالس آخرت بود که در آن از لذات وخوشیهای دنیا یادی نمیشد وهیچگاه امام احمد را ندیدم که لذات دنیا را ذکر کند.
ابوجعفر محمد بن یعقوب صفار میگوید: همراه احمد بن حنبل در سامرا بودیم از او طلب دعا کردیم. گفتند: پروردگارا، تومیدانی که ما بیشترین اعمالی که دوست داری انجام میدهیم، پس ما را همیشه بر اعمالی که دوست داری قرار بده، سپس سکوت کردند. طلب دعای بیشتری کردیم گفتند: پروردگارا، به راستی ما از تو طلب میکنیم به وسيله آن قدرتی که گفتی برای آسمانها و زمین: «بیائید در زیر امر و حکم من، چه بخواهید و چه نخواهید، گفتند: آمدیم اطاعت کنندگان». که ما را موفق به انجام دادن اعمالی کنی که در آن رضایت توست. پروردگارا، ما از فقر به تو پناه میبریم، مگر از فقیری و محتاجی به تو. پناهمیبریم به تو از خواری و ذلت، مگر از خواری و ذلت برای تو. پروردگارا، زیاد بر ما نعمت مده که سرکشی میکنیم و نعمتهایت را بر ما کم مکن که نعمت را فراموش میکنیم، و ببخش برای ما از رحمتت و رزقت آنچه که ما را موفق به طاعت و عبادت تو میکند وما را با فضل و کرمت بینیاز کن.
ابن کثیر/ پس از اینکه در باره زهد و تقوای امام احمد سخنمیراند و میگوید: وخبرهای وارده از او در مورد زهد و تقوا بسیار زیاد میباشد. و امام احمد در زهد کتابی بس پر منفعت تالیف کرده که همانند آن تا کنون نوشته نشده است، همیشه در حد توان خود زندگی میکردند.
عبدالملک میمونی میگوید: چشم من کسی را بهتر از احمد بن حنبل ندیده، و به حرمات خداوند و از سنت رسول الله و پیروی از آن ارزش بس بزرگی قائل بود که همانند او، کسی را از بین محدثین ندیدهام، و میگفتند: کسی که حدیث رسول الله(ص) را رد نماید نزدیک است که هلاک شود.
امام احمد میگویند: تعجب میکنم از افرادی که صحیح بودن حدیث را شناخته با این حال به رأی سفیان ثوری روی میآورد، و خداوند میفرمایند: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡفِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴾ [النور: 63]. میگفتند: کسی که اهل حدیث را احترام و تجلیل نماید در نزد رسول الله احترام و منزلت دارد و کسی که اهل حدیث را تحقیر کند در نزد رسول الله حقیرمیباشد، زیرا اهل حدیث، علمای رسول الله میباشند.
فضل زبیدی میگوید: امام احمد در حالیکه، اهل حدیث به نزد او آمده به قلمهای آنها اشاره کرده و گفت: این قلمها چراغهای اسلام هستند. و در باره اصحاب حدیث گفتند: اینها بهترین مردم نباشند پس دیگر چه کسانی بهترین مردم هستند؟.
امام احمد و فتنه ى خلقت قرآن
بيهقي/ مىگويند:
بيان مشقتها و سختیهاي که ابوعبدالله احمدبن حنبل در زمان خلافت مأمون و معتصم و الواثق بخاطر قرآن متحمل شده و بيان زندانهای طويلالمدت و لت و كوب های زياد و تهديد به قتل و شکنجههای بسيار امام احمد و بى توجه بودن امام به اين مشقتها و صبر کردن و پايداری بر دين خدا و راه مستقيم.
امام احمد از آيات و احاديثىکه دربارۀ تحمل سختى در راه دين صحبت مى کند آگاهىکامل داشته بدين خاطر با رضايت کامل متحمل شکنجهها شد و در اين راه پايداری نشان داد تا خداوند او را از جمله اولياء راستين خود قرار داد و به سعادت دو جهان دست يافت. خداوند میفرمايد:
﴿الٓمٓ ١ أَحَسِبَ ٱلنَّاسُ أَن يُتۡرَكُوٓاْ أَن يَقُولُوٓاْ ءَامَنَّا وَهُمۡ لَا يُفۡتَنُونَ٢ وَلَقَدۡ فَتَنَّا ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡۖ فَلَيَعۡلَمَنَّ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعۡلَمَنَّٱلۡكَٰذِبِينَ ٣﴾ [العنکبوت: 1-3].
و مى فرمايند:
﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ﴾ [لقمان: 17].
و امام احمد در کتاب «المسند» از سعد روايت مىکند که سؤال کردم يا رسولالله چه کسانى بيشتر در مشقت و سختی واقع مى شوند؟ فرمودند: پيامبران سپس کسانىکه مثل پيامبر هستند. سپس کسانى که در درجه بعدی قرار مى گيرند و خداوند بندهاش را به اندازۀ دين و ايمانش مورد آزمايش قرار مى دهد و همچنان اين آزمايش خداوندی ادامه دارد تا اينکه تمام گناهان اين شخص از بين برود.
ابن کثير مىگويد: خلاصه مشقت و سختی امام احمد از زبان ائمه اهل سنت ـ در آنچه که گذشت گفتيم که مأمون خليفه عباسى، گروهى بر فکر و عقل او تسلط يافته و او را از راه حق منحرف کرده و به او گفتند که قرآن از جمله مخلوقات خداوند است و خداوند دارای صفات نمى باشد. بيهقى مىگويد: خلفای بنى اميه و بنى عباس تابع عقيده و مذهب سلف صالح بودهاند و زمانىکه مأمون به خلافت رسيد معتزله دور او جمع شده و او را گمراه کردند.
و رئيس آنها احمد بن ابى داود معتزلى بود و مردم را مجبور به قبول اين عقيده کردند که قرآن مخلوق خداوند است. علماء و اهل حديث را تهديد کردند. از آنها کسانی بودند که بالإجبار و کراهتاً قبول کردند و از آنها کسانى بودند که در ظاهر اين عقيده را قبول کرده و بعضى از آنها نيز فرار کردند. اما امام احمدبن حنبل و محمد ابن نوح از قبول اين عقيده خودداری کردند. امام احمد به زندان انداخته شد و او را تحت شکنجه و اذيت قرار دادند تا اينکه به ياری خداوند حق از باطل آشکار شد و از جمله کسانى مى باشند که رسولالله دربارۀ آنها مى فرمايند: هميشه گروهى از امت من بر راه مستقيم و حق پايدار هستند که از اذيت و شکنجه و مخالفت بيم و هراسى ندارند تا اينکه وعدۀ خداوندی در مورد پيروزی ايشان بيايد و آنها بر اين راه مستقيم هستند.
امام احمد نزديک به 15 (پانزده) سال در زندان در زير شکنجه و تهديد در ايام خلافت مأمون و معتصم و واثق بود و در زمان خلافت متوکل که از دوستداران سنت و عقيده سلف صالح بود امام از زندان آزاد شدند. در زندان در حاليکه پاهايش در زنجير بود نماز جماعت برگزار مىکرد.
اقوال علماء دربارۀ امام احمد (رح)
– امام شافعى مىگويند: از عراق بيرون آمدم و کسى بهتر و داناتر و زاهدتر و باتقواتر از احمدبن حنبل در آن نبود.
– قتيبه بن سعيد مى گويند: با مرگ سفيان ثوری زهد و بىآلايشى از بين رفت و با مرگ شافعى سنتهای رسولالله از بين رفتند و با مردن احمدبن حنبل بدعتها آشکار خواهند شد.
– يحيى بن معين مى گويند: احمدبن حنبل خصلتهايى داشتند که در کسی ديگر نديدهام: وی محدّث، حافظ، عالم، باتقوی، زاهد و عاقل بودند.
– امام بخاری مىگويند: هنگامىکه احمدبن حنبل شلاق زده مى شد در بصره بوديم. ابو وليد طيالسى مى گفت: اگر احمدبن حنبل در بنى اسرائيل مى بود زبانزد آنان مى شد.
– ابوزرعة رازی مىگويند: در ميان ياران خودمان کسى را داناتر از احمدبن حنبل نمى شناسم.
– يحيى بن معين که از اساتيد و همتايان امام احمد مى باشند مىگويند: مردم از ما مى خواهند که مانند احمدبن حنبل باشيم، سوگند به خداوند توانای تحمل شکنجههايی که احمدبن حنبل متحمل آن شده، نداريم و نمى توانيم راهى که احمد بن حنبل مى پيمايد آن را بپيماييم.
وفات امام احمدبن حنبل (رح)
صالح پسر امام احمد مىگويند: پدرم در اول ماه ربيعالاول سال 241 ه. ق. مريض شدند. در روز چهارشنبه دوم ربيعالاول به عيادت پدرم رفته در حاليکه ضعيف شده بود و نفسهای بلند مى کشيد پرسيدم: ای پدر، ظهر چه خوردهای؟ گفتند: آب باقلا، سپس صالح ازدحام جمعيت از بزرگان و عموم مردم برای عيادت امام را بيان مى کند. ابنکثير مى گويند: بهترين کار امام احمد در آخر عمرش اين بود که به خانوادهاش اشاره کردند که او را با وضو کنند و او در اثنای وضو به ذکر خداوند مشغول بودند پس از اکمال وضو، وفات يافته (رضى الله عنه) او دو ساعت بعد از فجر روز جمعه وفات يافتند و مردم در خيابانها جمع شدند. در تشييع جنازهاش افراد زيادی جمع شدند و امير وقت محمد بن عبدالله بن طاهر بر او نماز گزارد.
رحمت و رضوان خداوند بر امام احمد (رح) باد!
نتحدث عنه'امام احمد بن حنبل (رح)'
اكتب أفكارك
شارك أفكارك حول هذا المقال معنا