حیات علمی امام اعظم ابوحنیفه(رح)

حیات علمی امام اعظم ابوحنیفه(رح)
  • 1400/9/11
  • گرداننده وبسايت
  • 11:27:39
اشتراک گزاری:

حیات علمی امام اعظم ابوحنیفه(رح)


نويسنده: مولوى رحيم الله (خاضع)
حضرت امام ابوحنیفه (رح) در سال هشتاد هجری در کوفه چشم بجهان گشود. واقعات و حوادثی قابل اندیشه که بعد از رحلت حضرت رسول (ص) در بین اصحاب کرام پیدا شد و جامعه اسلامی را متحیر و المناک ساخت و از جانب دیگر دامنه فتوحات اسلامی وسعت یافت، اندیشه ها و افکار متنوع در بین جامعه اسلامی ایجاد شد. لذا بر هر دانشمند و عالم مسلمان لازم بود که درباره واقعات، تحلیل و بررسی عمیق از نقطه نظر عقیدتی و فقهی نماید تا توانسته باشد راه درست را از نادرست، صواب را از خطا تفكيك نمايد.

 • حیات علمی: امام ابوحنیفه (رح) درسال(٨٠ هـ) تولد ودرسال(١٥٠ هـ) وفات یافته، واضح است که درتاریخ بیست سال، ایام طفولت و صغارت و بعداَ مراهق و بالاخره بُلوغ در مرحله نخست به تحصیل علم پرداخته و علوم متداوله آن زمان را،علم قرائت و معانی قرانکریم وعلم حدی ، نحو وغیره را مکمل فراگرفته سپس به آموختن علم کلام پرداخته و تا حد تخصص در علم کلام مهارت و ملکه حاصل مینماید. و درباره توجُه جامعه را بخود جلب و معطوف میسازد. و بعد از تحصیل مُکفی علم کلام به آموختن علم دیگر از جمله فقه میپردازد و در حصول علم فقه بدرجه عالی و کمال میرسد. که در این موقع لازمست نخست علوم ثلاثه فقهی را اجمالاً شناخته و به سلسله آن به تفصیل شناخت هریک تا حد امکان سعی بخرج دهیم. 
١- اصول فقه: معرفت افاده احوال ادله احکام از حی اجمال منوط به علم فقه است که در بح گذشته از چگونگی دلایل چهار گانه اصول فقه و احوال آن اجمالاً بحث و تذکیر بعمل آمد. 
٢- عقاید: معرفت عقاید بر مبنائ ادلّه صحیحه نقلیه و عقلیه منوط به حصول علم کلام است، یعنی مربوط به تحصیل علم توحید و صفات ذات باریتعالی است. زیرا علم توحید و صفات از مباح مهم و مشهور و در واقع اشرف مقاصد علوم است، واین علم از همه بیشتر محل خلاف و نزاع است مبنی براینکه، جهت تردید و شناخت عقاید، افکار، اندیشه های باطل و مخالف و هم برای اثبات عقاید سالم و درست و حقه بدلایل موجه و براهین معقول و صحیح و قوی ضرورت است و این مربوط به علم کلام است. • الف: نام گذاری علم عقاید به علم کلام – علم کلام مبناء و اصول اصیل و جامع تمام احکام شریعت است. زیرا فواید تمام و هدایت کامل از همین علم سرچشمه میگیرد. اگر عقاید سالم نباشد همه فواید در نهایت هدر است و بیهوده. – از لحاظ قوت ادله مسمی به علم کلام شده.- نخستین تعلیم وآموزش معرفت ذات واحد لاشریک خداوند(ج) است وهمین تعلیم و آموختن به سخن و کلام صورت میگیرد. – علماء سلف مباح عقیدوی را علم کلام نام نهاده اند و یا هم در مذاکره شان می فرموده اند که کلام در چنان موضوعی عقیدوی بود. یعنی کلمه، کلام زیاد استعمال می شده. 
٣- فقه: معرفت احکام عملی از ادلّه تفصیلی را علم فقه مسمی شده و ازحضرت امام ابوحنیفه (رح) روایت شده که اُو فرمود: عجب ازمردم که مرا میگویند، فتوا برای خود میدهد وحال آنکه هرگزبرای خودش فتوا نداده، بلکه به اساس آثار منقول اصدار فتوی میکند و ازعبدالله بن مبارک روایت شده که حضرت ابوحنیفه (رح) گفته است آنچه از حدیث بما برسد بالراس والعین و آنچه از اقوال صحابه (رض) برسد آنرا نیز اختیار کنیم و از گفته شان ابا نکنیم و اگر مسله از تابعین (رض) رسد از آنکه ما و ایشان برابر هستیم در استنباط مسایل و دریافت حقیقت بحث و مزاحمت کنیم. حضرت فضیل بن عیاض گفته: (اگربر ابوحنیفه (رح)حدیث آمدی متابعت آن میکرد واگر ازصحابه (رض) وقدماء تابعین (رض) اقوال میرسید نیز بمتابعت و اقتداء شان میرفت و درصورتیکه در کدام مسئله دلایلی از آیات، احادی ، اجماع و قول صحابه(رض)را نمی یافت اجتهاد مینمود و درآن مسئله اجتهادیکه نزد وی می آمد مدت زیاد با ياران و اهل علميکه باوی بودند بحث وتحقیق و تفتیش مینمودند تا حقایق روشن میشد، بعداً جواب میدادند. شریک نخعی که یکی ازمجتهدین و فقهاء برجسته عصر امام ابوحنیفه(رح) است درباره حضرت ابوحنیفه (رح) گفته است: (ابوحنیفه (رح)دائم الفکر و بسیار خاموش و کمترین جنجال بامردم بود که این خصوصیات دلایل دانش معنوی و اهتمام به امورات دینی اُو شمرده میشود. زیرا شخصی که دارای تقوی و سکوت مزید باشد برخور دار از علم کثیر است). قابل ذکراست که با وجود توجه حضرت امام ابوحنیفه(رح) و یارانش به احادیث توجه بیشتر شان در جانب علم فقه بوده و در رابطه به مسایل وارده درصورت نبودن دلیل واضح منقول در آن باره، به قیاس مبادرت مینمودند.که مبنی بر آن احادی از ایشان کمتر روایت شده و نه بدین معنی که به احادی از تمسک و استدلال نکرده اند که هرگز چنان نیست و اعتراض معترضین بی اساس است.

 

در روایت دیگری گفته شده که: مسایل مذهب حنفی غالباً نقل بالمعنی است، بناً ازجهـت احتیـاط درصحت روایت، احادی را کمتر روایت کرده اند و از لحاظ آنکه در باره آنعده مسایلی که حضرت ابوحنیفه (رح) و یارانش به اساس اجتهاد و رای بیشتر حکم نموده اند، مذهب احناف بنام اهل رای مسـمی شـده اسـت. وآن مجتهدینی که استدلال بیشتر به احادی نموده و به جانب قیاس ورای کمتر توجه نمـوده انـد، مسـمی بـه اصحاب حدی گردیدند ویا اینکه اصول اربعه خصوصاً به قیاس جلی بیشتر توجه کرده استحسان را نپذیرفتند و درحالیکه اصحاب رای بطور نسبی همه مجتهدین مذاهب اربعه بوده، خصوصیت به اصحاب ابوحنیفـه (رح) ندارد. وخصوصیت فقط بکثرت توجه است و درحالیکه کثرت روایت حدیث دلیل قوت و قلت روایـت حـدیث دلیل ضعف نیست. زیرا حضرت ابوهریره و بعضی از اصحاب دیگر نسبت به حضرت ابوبکر صدیق(رض) وعمر فاروق(رض) احادیث را چند برابر روایت کرده زیرا بعضی از صحابه کرام و هم مجتهدین عظام در حصه روایت حدیث زیاد احتیاط کرده اند تا نشود از ایشان آنچه که از حضرت پیغمبر(ص) نباشد پذیرفته باشـند ویـا بطـور مؤثق برای شان نرسیده و روایت از طریق اشخاص ضعیف رسیده باشد.

بحث در مورد'حیات علمی امام اعظم ابوحنیفه(رح)'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است