

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا…تواضع پیامبر (ص)
تواضع پیامبر (ص)
تواضع وشکسته نفسی، عالیترین مقام اخلاقی، و راه کسب شرف و سروری، و رفعت و بلند رفتن مقام بنده در نزد الله متعال میباشد، طوریکه پیامبر گرامی فرموده است: (هیچ بندهای بخاطرالله تواضع و فروتنی نمیکند مگر اینکه الله تعالی مقامش را بلندمیبرد). [صحیح مسلم (2588)]
سیره عملی و سخنان پیامبر گرامی سرشار از تواضع وفروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن جناب ضمن آنکه خودش از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری مینمود،پیروان خویش را هم از آن برحذر میداشت. از حضرت عبد الله ابن مسعود روایت شده که پیامبر گرامی فرمود: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَمَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ» قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْيَكُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا وَنَعْلُهُ حَسَنَةً، قَالَ: «إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ،الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ، وَغَمْطُ النَّاسِ» [صحیح مسلم (147)].
«کسی که به اندازه یک مثقال ذره کبر و غرور در دل دارد، داخل بهشت نمیشود. شخصی سوال کرد: ای رسول الله! همانا انسان دوست دارد که لباس وکفشش قشنگ باشد، آیااین نیزبیانگر کبر است؟ پیامبر گرامی فرمود: [مانعی ندارد] همانا الله تعالی زیبا است و زیبائی را دوست دارد. تکبر عبارت است از: انکار حق وتحقیر مردم».
اخلاق پیامبر گرامی از اخلاق همه مردم بهتر و کاملتر بود. او نمونه عملی قرآن کریم بود؛ چنانکه عایشه میگوید: «اخلاق ایشان، قرآن بود». [مسند احمد (24601) )]
همچنین پیامبر گرامی میفرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَالْأَخْلَاقِ» [مسند البزار (8949)]. «همانا من مبعوث شدهام تاارزشهای اخلاقی را کامل کنم».
یکی از دلایل تواضع پیامبر گرامی این است که ایشان،تعریف و تمجید و ستایش را دوست نداشت. حضرت عمر بن خطاب میگوید: رسول اکرم فرمود: «لاَ تُطْرُونِي، كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَىابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ، وَرَسُولُهُ» [صحیح بخاری (3445)]. «در مدح و ستایش من افراط نکنید، آنگونه که نصاری در مورد عیسی بن مریم افراط کردند؛ چراکه من، بندۀ او هستم؛ پس بگویید: بنده الله و فرستادۀ او».
ملاحظه میکنیم پیامبری که بهترین انسان روی زمین بشمار میرود، با غرور و تکبر رابطهای ندارد، حضرت انس بن مالک میگوید: «لَمْ يَكُنْ شَخْصٌ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِوَسَلَّمَ، وَكَانُوا إِذَا رَأَوْهُ لَمْ يَقُومُوا لِمَا يَعْلَمُونَ مِنْ كَرَاهِيَتِهِ لِذَلِكَ».
«نزدصحابه هیچکس از رسول الله محبوبتر نبود؛ با این حال،هرگاه صحابه رسول الله را میدیدند، بلند نمیشدند؛ زیرامیدانستند که آن جناب این کار را نمیپسندد». [سنن ترمذی (2754)]
پیامبر گرامی تواضع شگفت انگیز و بینظیری در برابرفقرا و مساکین و حاجتمندان داشت، حضرت انس بن مالک میگوید: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً، فَقَالَ لَهَا: «يَا أُمَّ فُلَانٍ، اجْلِسِي فِي أَيِّ نَوَاحِي السِّكَكِ شِئْتِ، حَتَّى أَجْلِسَ إِلَيْكِ» قَالَ: فَجَلَسَتْ، فَجَلَسَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهَا حَتَّى قَضَتْ حَاجَتَهَا».
«زنی نزدپیامبر اکرم آمد و گفت: من با شما کاری دارم. آنجناب فرمود: «سر هر راهی از راه های مدینه که خواستی، بنشین؛من با تو مینشینم (و کارت را انجام میدهم) انس میگوید: پیامبر با وی نشست و نیازش را برطرف کرد». [سنن ابوداود(4818)]
پیامبر گرامی در رأس انسانهای متواضع و بیتکلف قرارداشت؛ ابوهریره میگوید: پیامبر فرمود: «لَوْ دُعِيتُ إِلَىذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ».
«اگر مرا برای صرف ران یا پاچه (گوسفندی) دعوت کنند، خواهم پذیرفت؛ همچنین اگر به من ران یا پاچهای هدیه داده شود،میپذیرم». [صحیح بخاری (2568)]
انسانهای متکبر باید کردار و گفتار پیامبر گرامی راآویزه خویش سازند تا همیشه مانعی برای تکبر و برتری طلبی آنان باشد.
ابوهریره میگوید: رسول الله فرمود: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِيفِي حُلَّةٍ، تُعْجِبُهُ نَفْسُهُ، مُرَجِّلٌ جُمَّتَهُ، إِذْ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ، فَهُوَ يَتَجَلْ جَلُإِلَى يَوْمِ القِيَامَةِ» [متفق علیه].
یکی از موانع مهم نیل به سعادت دنیوی و اخروی، خودمحوری و غرور و تکبر است. این خصلت راه پذیرش هدایت را مسدود میکند، به هر اندازه که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد،امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر میشود. بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده مسلمان است.
تواضع رسول گرامی در فتح مکه (ورود متواضعانه، نه فاتحانه):
هنگامی که الله تعالی مکه مکرمه را برای پیامبرش گشود وسپاه قریش پس از بیست و سه سال جنگ و دشمنی در برابر ایشان به زانو درآمدند، درحالی وارد مکه شد که سرش را به نشانه تواضع در برابر الله تعالی و ستایش به درگاه او پایین انداخته بود.
آری، با وجود اینکه لشکر اسلام فاتحانه وارد مکه گردید وپیامبر گرامی نیز بر شترش در حالی که عمامه سیاهی بر سرداشت، پیشاپیش آنان در حرکت بود، اما سرش را به خاطرتواضع در پیشگاه پروردگار پایین انداخته و بر زین شتر خم شده بود، زیرا ایشان با مشاهدۀ این کاروان عظیم و مهیب که در رکاب او در حرکت بودند و منتظر کوچکترین اشارهای از جانب ایشان بودند تا در مکه هیچ جنبندهای را باقی نگذارند، این پیروزی بزرگ، او را به یاد گذشتهای نزدیک میانداخت که از مکه بیرون رانده شده بود و اکنون با این هیبت و نصرت الهی به مکه بازمیگشت. چه کرامت و لطف بزرگی از جانب پروردگار شامل حال او شده بود. بنابراین، میبایست هر چه بیشتر از الله تشکر نماید و درمقابل او کرنش و سر، خم مینمود.
آنجناب با مردم همچون رهبری محبوب و متواضع رفتارمیکرد، بزرگواری که بزرگیش از اخلاق و رفتارش بود نه از جاه ومقام و نفوذش. همیشه و در تمام مراحل دعوتش پیامبری متواضع بود، چه هنگامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته بود و چه بعد ازغلبه و پیروزی و چه درزمانی که تنها بود، و چه در وقت مشکلات وسختیها و چه در قله افتخار و پیروزی حتی بعد از این که برجزیرة العرب غلبه یافت و همه از او فرمانبرداری میکردند.
به علت تواضع شدید ایشان بود که وقتی فرد تازه واردی که اولین بار وارد مسجد میشد ایشان را در میان یارانش تشخیص نمیداد. حضرت انس بن مالک میگوید: هنگامی که ما با پیامبر درمسجد نشسته بودیم. مردی با شترش وارد شد و آن را در مسجدبر زمین خواباند. سپس پاهایش را بست آنگاه رو به سوی مسلمانان کرد و گفت: کدام یک از شما محمد است؟ پیامبر در میان آنها نشسته و تکیه داده بود. گفتیم: آن مرد سفید پوستی كه تکیه داده است. [صحیح بخاری (63)]
پیامبر گرامی اسلام را هرکسی میتوانست به آسانی ملاقات نموده و نیاز خویش را به ایشان بازگو نماید، زیراآنجناب دوست نداشت دربان و یا نگهبانی داشته باشد تا مردم را از دیدن و یا سخن گفتن با ایشان باز دارند. [صحیح مسلم(1274) سنن ابن ماجه (3035) ]. تواضع وشکسته نفسی و فروتنی پیامبر گرامی سبب شد که دوستی ومحبت مردم به ایشان بیشتر شده و گرویدۀ اخلاق عالی ایشان گردند.
درود الله (ج)، ملائك و مؤمنان باد بر آن رسول مكرم !
تواضع وشکسته نفسی، عالیترین مقام اخلاقی، و راه کسب شرف و سروری، و رفعت و بلند رفتن مقام بنده در نزد الله متعال میباشد، طوریکه پیامبر گرامی فرموده است: (هیچ بندهای بخاطرالله تواضع و فروتنی نمیکند مگر اینکه الله تعالی مقامش را بلندمیبرد). [صحیح مسلم (2588)]
سیره عملی و سخنان پیامبر گرامی سرشار از تواضع وفروتنی و دوری از تکبر و خود بزرگ بینی است. آن جناب ضمن آنکه خودش از هر کاری که موجب تکبر شود، دوری مینمود،پیروان خویش را هم از آن برحذر میداشت. از حضرت عبد الله ابن مسعود روایت شده که پیامبر گرامی فرمود: «لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَمَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ» قَالَ رَجُلٌ: إِنَّ الرَّجُلَ يُحِبُّ أَنْيَكُونَ ثَوْبُهُ حَسَنًا وَنَعْلُهُ حَسَنَةً، قَالَ: «إِنَّ اللهَ جَمِيلٌ يُحِبُّ الْجَمَالَ،الْكِبْرُ بَطَرُ الْحَقِّ، وَغَمْطُ النَّاسِ» [صحیح مسلم (147)].
«کسی که به اندازه یک مثقال ذره کبر و غرور در دل دارد، داخل بهشت نمیشود. شخصی سوال کرد: ای رسول الله! همانا انسان دوست دارد که لباس وکفشش قشنگ باشد، آیااین نیزبیانگر کبر است؟ پیامبر گرامی فرمود: [مانعی ندارد] همانا الله تعالی زیبا است و زیبائی را دوست دارد. تکبر عبارت است از: انکار حق وتحقیر مردم».
اخلاق پیامبر گرامی از اخلاق همه مردم بهتر و کاملتر بود. او نمونه عملی قرآن کریم بود؛ چنانکه عایشه میگوید: «اخلاق ایشان، قرآن بود». [مسند احمد (24601) )]
همچنین پیامبر گرامی میفرماید: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَالْأَخْلَاقِ» [مسند البزار (8949)]. «همانا من مبعوث شدهام تاارزشهای اخلاقی را کامل کنم».
یکی از دلایل تواضع پیامبر گرامی این است که ایشان،تعریف و تمجید و ستایش را دوست نداشت. حضرت عمر بن خطاب میگوید: رسول اکرم فرمود: «لاَ تُطْرُونِي، كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَىابْنَ مَرْيَمَ، فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ، فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ، وَرَسُولُهُ» [صحیح بخاری (3445)]. «در مدح و ستایش من افراط نکنید، آنگونه که نصاری در مورد عیسی بن مریم افراط کردند؛ چراکه من، بندۀ او هستم؛ پس بگویید: بنده الله و فرستادۀ او».
ملاحظه میکنیم پیامبری که بهترین انسان روی زمین بشمار میرود، با غرور و تکبر رابطهای ندارد، حضرت انس بن مالک میگوید: «لَمْ يَكُنْ شَخْصٌ أَحَبَّ إِلَيْهِمْ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِوَسَلَّمَ، وَكَانُوا إِذَا رَأَوْهُ لَمْ يَقُومُوا لِمَا يَعْلَمُونَ مِنْ كَرَاهِيَتِهِ لِذَلِكَ».
«نزدصحابه هیچکس از رسول الله محبوبتر نبود؛ با این حال،هرگاه صحابه رسول الله را میدیدند، بلند نمیشدند؛ زیرامیدانستند که آن جناب این کار را نمیپسندد». [سنن ترمذی (2754)]
پیامبر گرامی تواضع شگفت انگیز و بینظیری در برابرفقرا و مساکین و حاجتمندان داشت، حضرت انس بن مالک میگوید: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً، فَقَالَ لَهَا: «يَا أُمَّ فُلَانٍ، اجْلِسِي فِي أَيِّ نَوَاحِي السِّكَكِ شِئْتِ، حَتَّى أَجْلِسَ إِلَيْكِ» قَالَ: فَجَلَسَتْ، فَجَلَسَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِلَيْهَا حَتَّى قَضَتْ حَاجَتَهَا».
«زنی نزدپیامبر اکرم آمد و گفت: من با شما کاری دارم. آنجناب فرمود: «سر هر راهی از راه های مدینه که خواستی، بنشین؛من با تو مینشینم (و کارت را انجام میدهم) انس میگوید: پیامبر با وی نشست و نیازش را برطرف کرد». [سنن ابوداود(4818)]
پیامبر گرامی در رأس انسانهای متواضع و بیتکلف قرارداشت؛ ابوهریره میگوید: پیامبر فرمود: «لَوْ دُعِيتُ إِلَىذِرَاعٍ أَوْ كُرَاعٍ لَأَجَبْتُ، وَلَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ ذِرَاعٌ أَوْ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ».
«اگر مرا برای صرف ران یا پاچه (گوسفندی) دعوت کنند، خواهم پذیرفت؛ همچنین اگر به من ران یا پاچهای هدیه داده شود،میپذیرم». [صحیح بخاری (2568)]
انسانهای متکبر باید کردار و گفتار پیامبر گرامی راآویزه خویش سازند تا همیشه مانعی برای تکبر و برتری طلبی آنان باشد.
ابوهریره میگوید: رسول الله فرمود: «بَيْنَمَا رَجُلٌ يَمْشِيفِي حُلَّةٍ، تُعْجِبُهُ نَفْسُهُ، مُرَجِّلٌ جُمَّتَهُ، إِذْ خَسَفَ اللَّهُ بِهِ، فَهُوَ يَتَجَلْ جَلُإِلَى يَوْمِ القِيَامَةِ» [متفق علیه].
یکی از موانع مهم نیل به سعادت دنیوی و اخروی، خودمحوری و غرور و تکبر است. این خصلت راه پذیرش هدایت را مسدود میکند، به هر اندازه که روحیه تواضع در انسان پرورش یابد،امکان نیل به هدایت و قرب الهی بیشتر میشود. بنابراین، تواضع و فروتنی، یکی از مهمترین و برترین صفات پسندیده مسلمان است.
تواضع رسول گرامی در فتح مکه (ورود متواضعانه، نه فاتحانه):
هنگامی که الله تعالی مکه مکرمه را برای پیامبرش گشود وسپاه قریش پس از بیست و سه سال جنگ و دشمنی در برابر ایشان به زانو درآمدند، درحالی وارد مکه شد که سرش را به نشانه تواضع در برابر الله تعالی و ستایش به درگاه او پایین انداخته بود.
آری، با وجود اینکه لشکر اسلام فاتحانه وارد مکه گردید وپیامبر گرامی نیز بر شترش در حالی که عمامه سیاهی بر سرداشت، پیشاپیش آنان در حرکت بود، اما سرش را به خاطرتواضع در پیشگاه پروردگار پایین انداخته و بر زین شتر خم شده بود، زیرا ایشان با مشاهدۀ این کاروان عظیم و مهیب که در رکاب او در حرکت بودند و منتظر کوچکترین اشارهای از جانب ایشان بودند تا در مکه هیچ جنبندهای را باقی نگذارند، این پیروزی بزرگ، او را به یاد گذشتهای نزدیک میانداخت که از مکه بیرون رانده شده بود و اکنون با این هیبت و نصرت الهی به مکه بازمیگشت. چه کرامت و لطف بزرگی از جانب پروردگار شامل حال او شده بود. بنابراین، میبایست هر چه بیشتر از الله تشکر نماید و درمقابل او کرنش و سر، خم مینمود.
آنجناب با مردم همچون رهبری محبوب و متواضع رفتارمیکرد، بزرگواری که بزرگیش از اخلاق و رفتارش بود نه از جاه ومقام و نفوذش. همیشه و در تمام مراحل دعوتش پیامبری متواضع بود، چه هنگامی که مورد ظلم و ستم قرار گرفته بود و چه بعد ازغلبه و پیروزی و چه درزمانی که تنها بود، و چه در وقت مشکلات وسختیها و چه در قله افتخار و پیروزی حتی بعد از این که برجزیرة العرب غلبه یافت و همه از او فرمانبرداری میکردند.
به علت تواضع شدید ایشان بود که وقتی فرد تازه واردی که اولین بار وارد مسجد میشد ایشان را در میان یارانش تشخیص نمیداد. حضرت انس بن مالک میگوید: هنگامی که ما با پیامبر درمسجد نشسته بودیم. مردی با شترش وارد شد و آن را در مسجدبر زمین خواباند. سپس پاهایش را بست آنگاه رو به سوی مسلمانان کرد و گفت: کدام یک از شما محمد است؟ پیامبر در میان آنها نشسته و تکیه داده بود. گفتیم: آن مرد سفید پوستی كه تکیه داده است. [صحیح بخاری (63)]
پیامبر گرامی اسلام را هرکسی میتوانست به آسانی ملاقات نموده و نیاز خویش را به ایشان بازگو نماید، زیراآنجناب دوست نداشت دربان و یا نگهبانی داشته باشد تا مردم را از دیدن و یا سخن گفتن با ایشان باز دارند. [صحیح مسلم(1274) سنن ابن ماجه (3035) ]. تواضع وشکسته نفسی و فروتنی پیامبر گرامی سبب شد که دوستی ومحبت مردم به ایشان بیشتر شده و گرویدۀ اخلاق عالی ایشان گردند.
درود الله (ج)، ملائك و مؤمنان باد بر آن رسول مكرم !
نتحدث عنه'تواضع پیامبر (ص)'
اكتب أفكارك
شارك أفكارك حول هذا المقال معنا