

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
نو خپل مخ د رب پاک دين ته واړوئ!عزم و استقلال نبى مكرم
عزم و استقلال نبى مكرم
خداوند متعال در قرآنکریم با بیان ﴿أُوْلُواْ ٱلۡعَزۡمِ مِنَ ٱلرُّسُلِ﴾ از پیامبران بزرگ مدح و ستایش کردند. پیامبر اکرم چونکه آخرین پیامبران بودند، لذا خداوند متعال این وصف را بهطور خاصی در وجود ایشان قرار داده بود. از آغاز بعثت تا وفات آن حضرت، تک تک کارنامههای اسلام، مظهر کاملی از عزم و استقلال ایشان هستند. در کفرستان عربستان، به تنهایی و بدون یار و یاور، صدای دعوت حق را سر میدهد. تمام عرب به مقابله با وی برخاسته، مانند کوهی در مقابل وی قرار میگیرد. لیکن بلادرنگ با عزمی راسخ و وقار و متانت بیمانندی از جانب او مواجه گشته، عقبنشینی میکند و قدرت و نیروی مخالفان در مقابل استواری و پایمردی ایشان، از هم پاشیده و متلاشی میشود.
بعد از عدم موفقیت ظاهری در طی سیزده سال، بازهم ذات گرامی ایشان با جبن و ناامیدی آشنا نمیشود و مانند کوهی مستقیم و پابرجا است. سرانجام، روزی فرا میرسد که آن انسانِ تنها و بیکس، از میان حدود یکصد هزار نفر اصحاب و جاننثار، بهسوی آخرت رخت سفر بسته، دار فانی را وداع میگوید. یک روز پیش از هجرت، صحابه از اذیت و آزار مشرکان و کفار تنگ آمده به محضر آنحضرت حضور یافته عرض کردند: شما برای چه، برای ما دعا نمیکنید (تا از این حال و وضع نجات یابیم)چهرۀ آنحضرت از خشم و ناراحتی سرخ شد و فرمودند: «کسانی پیش از شما در امتهای پیشین بودند که آنان را با ارّه از میان دو نیم کردند و بدنهایشان با شانههای آهنین شانه زده میشد، به طوری که گوشت و پوست از یکدیگر جدا میشد، ولی با وجود این، حاضر نشدند دین و آیین خود را رها کنند. سوگند به خدا! دین اسلام به مرحله کمال خود خواهد رسید بهطوری که یک سوار از «صنعاء» تا «حضرموت» چنان بیخطر سفر میکند که غیر از خدا از چیزی دیگر ترس و واهمهای نخواهد داشت».
هنگامی که سران قریش از توطئههای خود خسته شدند، دست به حیلهای دیگر زدند و ریاست حکومت عرب را همراه با خزانه آن به ایشان پیشنهاد کردند. بدیهی است که چنین مواقعی پای قهرمانان بزرگ هم خواهد لرزید، طمع و حب مال و جاه آنان را وادار به عقبنشینی خواهد کرد. لیکن آن حضرت با نهایت بینیازی و استغنا، این پیشنهاد آنان را رد کردند. سرانجام، زمانی که آخرین پشتیبان و حامی ایشان، ابوطالب خواست ترک رفاقت و حمایت کند، آنحضرت در مرحله خاصی از آزمایش و ابتلاء قرار گرفتند، ولی جوابی که در آن موقع به ابوطالب دادند، والاترین نمونه و الگوی استقامت و پایداری در این جهان به شمار میآید. ایشان فرمودند: عمو جانم! اگر قریش، در دست راست من خورشید و در دست چپ من ماه را قرار دهند، بازهم من از اعلان و دعوت حق بازنخواهم آمد. (سیره ابن هشام)
در غزو بدر، هنگامی که سیصد نفر مسلمان بیسر و سامان در مقابل سپاه از سر تا پا مسلح قریش قرار گرفت و سپاه کفر با غرور و نخوتی که داشت به پیش میآمد، در آن لحظه حساس، مسلمانان از هرسو گردآنحضرت آمده و به آن کوه استوار پناه بردند و ایشان با متانت، وقار و عزم راسخ پابرجا بودند.
در غزوۀ احد، آنحضرت با صحابه درباره رفتن به غزوه مشورت کردند، همگی پیشنهاد حمله دادند، ولی بعد از این که ایشان زره و لباس رزم پوشیده و آماده حرکت شدند، صحابه به توقف و عدم حمله رأی دادند، اماآنحضرت فرمودند: شایسته پیامبر نیست که لباس رزم بپوشد و آن را از تن بیرون آورد. در غزوه حنین، هنگامی که تیراندازان قبیله هوازان با تیراندازی خود بهسوی مسلمانان یورش بردند، اکثر مسلمانان تاب مقاومت نیاوردند. لیکن پیامبر گرامی با نهایت اطمینان و آرامش با تعدادی از جاننثاران خود در میدان نبرد مقاومت کردند و به حملات کفار پاسخ میگفتند. در آن موقع این سرود بر زبان مبارک جاری بود:
«أَنَا النَّبِيُّ لاَ كَذِبْ، أَنَا ابْنُ عَبْدِ المُطَّلِبْ». «من پیامبر راستگو هستم، من فرزند عبدالمطلب هستم».
در یکی از غزوهها آنحضرت در زیر سایه درختی استراحت میکردند، در همین حال یکی از کفار آمد و در حالی که آنحضرت در خواب بودند، شمشیر از نیام کشید و اعلام کرد: محمد! حالا چه کسی تو را از دست من نجات میدهد؟ آنحضرت فرمودند: الله! این پاسخ قاطع و کوبندۀ آنحضرت چنان رعب و ترسی در قلب آن کافر به وجود آورد که فوراً لرزه بر اندامش افتاد، شمشیر را در نیام کرد و کنار آنحضرت نشست.
درود الله (ج)، ملائك و مؤمنان باد بر آن رسول مكرم !
په اړه خبری کول'عزم و استقلال نبى مكرم'
خپل فکرونه ولیکئ
د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ