

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !ایثار و از خودگذشتگى پيامبر (ص)
ایثار و از خودگذشتگى پيامبر (ص)
نمایانترین وصف و خُلق از اخلاق و عادات آنحضرت که اثر آن در هر موقع مشهود و نمایان بود، ایثار بود. با فرزندان خود بیش از حد محبت داشتند، و از میان آنان حضرت فاطمه زهرا قدری برايش عزیز بود که هرگاه بر ایشان وارد میشد، از فرط محبت بلند میشد و پیشانیاش را میبوسید و در جای خود مینشاند. با این وصف، حضرت فاطمه به لحاظ تهیدستی و عسر و حرج در حالتی قرار داشت که در خانه کنیز و نوکری نداشت، خودش گندمها را با آسیاب دستی آسیاب میکرد. با مشک آب میآورد. به گونهای که بر اثر کار با آسیاب دستی و بر اثر حمل مشک آب، قسمتى از بدن وی زخمی برداشته بود. یک روز به محضر آنحضرت حاضر شد و خودش بر اثر شرم و حیا نتوانست حال خود را برای ایشان بیان کند. حضرت علی از جانب وی حال او را عرض نمود و درخواست کرد از کنیزهایی که در فلان غزوه حاصل شدهاند، یکی به آنها داده شود. آنحضرت فرمودند:
«هنوز مشکلات اصحاب صفه حل نشده و تا وقتی به مشکلات آنها رسیدگی نشود به جایی دیگر نمیتوانم توجه و رسیدگی کنم».
در روایتی مذکور است، روزی دختران حضرت زبیر و حضرت فاطمه زهراء رضیاللهعنهن به محضر آنحضرت حاضر شده از افلاس و تنگی معیشت خویش شکوه کردند و درخواست نمودند از کنیزانی که در این غزوه به دست آمدهاند، یکی دو تا به ما هم داده شود. آنحضرت فرمودند: یتیمان بدر پیش از شما درخواست کردهاند. یک بار حضرت علی از آنحضرت چیزی درخواست کرد. ایشان فرمودند: من نمیتوانم به شما بدهم و اهل صفه را در حالی رها کنم که از گرسنگی بر شکمهای خود افتادهاند.
یک بار یک زن، شالی برای آنحضرت آورد و ایشان هم به آن نیاز داشتند، آن را قبول کردند. شخصی به محضر ایشان وارد شد و عرض کرد: چه شال خوبی است. آنحضرت آن را از تنش بیرون آورد و به وی دادند، وقتی از آنجا رفت، مردم او را مورد سرزنش قرار دادند و گفتند: تو میدانستی که آنحضرت به این شال نیاز دارند و این را هم میدانستی که ایشان سؤال هیچکس را رد نمیکنند (پس چرا چنین سؤالی کردی) وی گفت: آری، درست است، ولی من به قصد تبرک آن را طلب کردم تا بعد از مرگ مرا در آن کفن کنند.
داستانهایی که دربارۀ زهد و قناعت نوشته شدهاند، از آنها به خوبی معلوم میشود که آنحضرت در عسر و تهیدستی زندگی میکردند. بعد از سال سوم هجری فتوحات اسلامی وسعت پیدا کرد و عربها باغ و مزرعه را مال و ثروت خوبی میدانستند. در سال سوم هجری، شخصی به نام «مخیریق» از یهود «بنونضیر» هنگام وفات، هفت باغ از باغهای خود را برای آنحضرت وصیت کرد. باغها عبارت بودند از: باغ «مشیب»، «صانقه»، «دلال»، «حسینی»، «برقه»، «اعواف» و «مشربهام ابراهیم».آنحضرت همه آنها را صدقه کردند، یعنی در راه خدا وقف نمودند و هرچه از آنها حاصل میشد به فقرا و مساکین میدادند.
یک بار یکی از صحابه ازدواج کرد و برای دعوت ولیمه چیزی در بساط نداشت. آنحضرت به وی فرمودند: نزد عایشه برو و همان آرد را تحویل بگیر و بیار. او رفت و آن را آورد. در حالی که در کاشانۀ نبوت برای شام جز همان آرد دیگر چیزی موجود نبود.
یک بار، فردی از قبیلۀ غفار میهمان آنحضرت شد. برای شام فقط مقداری شیر در خانه بود که آن را به وی دادند و چیز دیگری در خانه موجود نبود و آن شب شام نخوردند. قبل از آن نیز شبهایی پیش میآمد که هیچ چیز خوردنی در خانه وجود نداشت.
درود الله (ج)، ملائك و مؤمنان باد بر آن رسول مكرم !
بحث در مورد'ایثار و از خودگذشتگى پيامبر (ص)'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید