تفاوت ايمان به الله و اعتقاد به خدا

تفاوت ايمان به الله و اعتقاد به خدا
  • 23‏‏/11‏‏/2021
  • گرداننده وبسايت
  • 12:35:42 م
يشارك:

تفاوت ايمان به الله و اعتقاد به خدا


اثبات و انكار وجود خدا يكى از موضوعات عمده و اساسى منازعه ميان مومنان و منكران خدا در طول تاريخ بوده است . همانگونه كه منكران وجود خدا با شيوه ها و دلايل مختلف در پى انكار وجود خدا بوده اند. همانسان پيروان اديان مختلف با ادله و براهين خاص خود در اثبات وجود خدا كوشيده اند.سوالى مطرح ميشود اينكه : آيا ميتوان وجود خدا را ثابت نمود ؟ارتباط انسان با خدا بيش از آنكه اثباتى باشد ، ارتباطى ايمانى است . «اثبات» ( در باب افعال ) ، ثابت و مستقر كردن چيزى در مكانى مشخص است . هرچند علما، فلاسفه و اهل كلام، تلاش هاى زيادى در رابطه با اثبات وجود خدا نموده و مى نمايند، اما ايمانى از آن زاده نميشود. زيرا ايمان به خدا امرى ذهنى و تجريدى نيست كه با مناظره و مجادله صرفاً فكرى حاصل شود.
«عقيده» داشتن به خدا هم كه محصول «اثبات» وجود خداست، گر چه اصطلاحى مروج و فراگير است ، امّا پايه محكمي ندارد ! هرگز در قرآن از ما خواسته نشده‌است به خدا «عقيده» داشته باشيم . «مؤمن» بودن مورد تمجيد قرار گرفته است ، اما سخنى از «معتقد» بودن وجود ندارد . اعتقاد از ريشه «عقد» به معناى گره خوردن و به چيزى پيوند پيدا كردن است . اين اصطلاحى كلامى است كه مسلمانان قرون اوليه در برخورد با انديشه هاى  فلسفى يونان براي بيان و مشخص‌كردن مواضع فكرى خود آن را ابداع كردند.
ايمان تحول پذير است و اعتقاد سكون پذير. ايمان جستجو است و اعتقاد ثبات در يك حالت. معتقد ميگويد جهان آنگونه كه است من قبول دارم اما مؤمن ميگويد كه من بايد جهان را بشناسم. و هر مرحله شناخت منزلگاهى است از يك حركت مؤقتى بناً هميشه تحول پذير است مؤمن هميشه در تغير است اما معتقد هر تغيرى را خطرى براى اعتقادش ميداند. اعتقاد حالت تبلور و يا تجسم يافته ايمان است و ايمان جريان پيوسته مراحل اعتقاد است . و اينكه ايمان جز به آزادى انديشه و اراده خود انسان محقق نميشود.
در قرآن همواره ايمان مطرح گرديده و آيات زيادى با خطاب ( يا أيها الذين امنوا ) آغاز گرديده . ايمان از ريشه امن ناشى شده و در باب اِفعال ( ايمان ) معناي گرويدن و به  امنيت  رساندنِ خود و ديگران را مى دهد. همچنانكه اسلام ( در باب افعال ) از سِلم به معناي صلح و آشتى مي‌آيد و مفهوم به  سلامت رسيدن دارد.
اينك اين سئوال مطرح مي‌شود كه چرا در ارتباط انسان با خدا، «اثبات» و «اعتقاد» كفايت كننده نيستند و ما به جاي اثبات «او»، بايد «خود» را به «امنيتِ» و «سلامتِ» برسانيم !
كدام خطر و خسران و كدام ضرر و زيانى متوجه ماست كه نيازمند چنان ارتباطى از امن و امان و سلامت هستيم؟
دوكتوران بيشتر از بقيه مردم به مضرّات شراب و سگرت آگاهى و اعتقاد دارند و با صد ها دليل عوارض آنها را اثبات مى نمايند ، اما آيا اين آگاهى علمي الزاماً آنها را از نوشيدن مشروب و كشيدن سگرت برحذر مى دارد ؟ ما در زنده گى روزمره به هزاران اصل علمى ثابت شده معتقديم، آيا اين آگاهى ها ما را از تخطى آنها مانع ميشود، مثلاً همه اعتقاد داريم كه قوانين ترافيكى درست و لازمى است. اما آيا اين اعتقاد مانع تخلف از آن ميشود ؟»اثبات وجود خدا» و «اعتقاد» به آفريدگار جهان هم چيزي در همان مقوله است ! 
اكثريت غالب مردم جهان اجمالاً به وجود خدايى به عنوان خالق هستى اعتقاد دارند و احياناً با دلايلى هم او را اثبات مى نمايند . ولي اكثريت آنان كاري با خدا ندارند ، زندگى و كار خود را مى كنند و كم و بيش همان رفتارهايى را دارند كه بى خدايان دارند . البته اگر گرفتاريها و مشكلاتى در زندگى پيدا كنند، اغلب متوجه و متذكر خدا مى شوند. اما اين نوع خداشناسى كه در اثبات و اعتقاد متوقف مانده، ارتباطِ امنيت بخشى ايجاد نمى كند.
ايمان از تصديق ( در برابر تكذيب ) آغاز مى گردد ، كه مفهوم باور كردن دارد، هر چند ايمان از احساس قلبى و اعتراف زبانى آغاز مى گردد ، ولى تا به عمل نيايد، «تصديق» شناخته نمى شود. روى همين ملحوظ است كه پيوسته در قرآن، بعد از ( يا أيها الذين امنوا ) برآيند عملى ايمان ( عملو الصالحات ) مطرح گرديده.
به اين ترتيب «ايمان» طيفى است از احساس تا عمل براي درك خطر و پناه بردن به مأمن مطمئن.  «ايمان» تلاش مجرد ذهن و كنجكاوى مستقل «عقل» نيست كه از فرآيند فلسفه و كلام حاصل گردد ، به تعبير قرآن : ايمان «محبوب دل آدمى» و «زينت قلبى» اوست كه آفريدگار انسان در سرشت بشر نهاده ‌است:»ايمان» امرى فطرى ايست كه در جان ما ريشه دارد . هر چند بيشتر مردم اين نور را نديده مى گيرند و آن را مى پوشانند.
 اغلب كفر را نقطه مقابل ايمان ميپندارند. در حاليكه قرآن از سه زاويه، نقطه مقابل ايمان را مشخص ميكند:۱- كفر۲- فسوق۳- عصيانوَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ 
خداوند ايمان را محبوب شما و زينت دلتان قرار داده و كفر و فسوق و عصيان را ناپسندتان ساخته است . به راستي مؤمنان همان رشد يافتگان‌اند. از ابعاد سه‌ گانه بى ايمانى مي‌توان به ابعاد سه‌ گانه ايمان آگاهي بيشتر يافت و عمق معنائي آن را بهتر درك كرد. ١ – كفريكى از سه واژه ى  مقابل «ايمان» در قرآن ،»كفر» است. كفر معناى پوشاندن دارد . به ابر مى گويند: كافر، چون خورشيد جهانتاب را مى پوشاند. همچنين «كفّارهِ» گناه ، عملى است كه آثار آن را مى پوشاند. كفر به خدا،  يعنى نديده گرفتن ، به حساب نياوردن و اعتنا نكردن به آن. گويا چنين حقيقتى وجود ندارند .
كسى كه ايمان مى آورد، مى پذيرد كه جهان حساب و كتاب و صاحبى دارد و نظم و مقررات و مشيتى در عالم برقرار است كه بايد با آن هماهنگ و به آن «تسليم» شد تا به «امنيت و سلامت» رسيد.
كافر قوانين و مقررات هستى را نديده مى گيرد و به دليل خود بزرگ ‌بينى ، از تسليم در برابر حق و اطاعت و انقياد نسبت به آن شانه خالى مي‌كند و سرانجام نيز به خاطر حفظ منافع خود آن را پوشانده و انكار مى نمايد. 
٢ – فسق واژه دوم «فسق» است. معناي فسق، خروج از پوستهِ محافظ و مرز و محدوده مقررات مي‌باشد. فاسق كسي است كه حريم و حدود و حرام و حلال‌ها را ناديده مي‌گيرد و موجب فساد مي‌گردد. در جهت معكوس نيز مؤمن كسي است كه به نيروي «تقوا» خود را مهار مي‌كند و با كنترل نفس و اراده ايماني، در چارچوب قوانين الهي ( حلال و حرام‌ ها و حدود ديني ) مقيد و منضبط ميگردد.
٣ – عصيانواژه مقابل «عصيان» نيز «اطاعت» است. يعني فرمانبري با ميل و رغبت ، به جاي نافرماني و تجاوز و تعدي طغيانگرانه.بدين ترتيب نقاط مقابل ( ايمان، تقوا و اطاعت ) را ( كفر، فسق و عصيان ) تشكيل ميدهد. و تفاوت عميق «ايماني» را كه قرآن در ارتباط انسان با خدا طلب مي‌كند ،در مقايسه با اعتقاد و اثبات وجود او درك مي‌كنيم. واژة «مؤمن» در مواردي هم در برابر «مجرم» به كار رفته است. جُرم از ريشه «جَرَمَ» نوعي بريدگي و جدا شدن را ميرساند، نهالي كه ارتباط خود را با عناصر طبيعت همچون آب و خاك و باد و آفتاب… قطع كند، خشك مي‌شود و خسران مي‌بيند. نهال آدمي نيز موقعي بارور و برومند مي‌گردد كه هر چه بيشتر ريشه‌ هاي ايماني خود را در زمينه حقايق هستى مستحكم‌ تر سازد.
تكثير و شير نمودن اين مطالب، مسئوليت شرعى هر مسلمان است.

نتحدث عنه'تفاوت ايمان به الله و اعتقاد به خدا'

اكتب أفكارك

شارك أفكارك حول هذا المقال معنا

نظر شما قابل قدر است