مفهوم حقيقى ثواب و گناه

مفهوم حقيقى ثواب و گناه
  • 1400/9/2
  • گرداننده وبسايت
  • 12:34:07
اشتراک گزاری:

مفهوم حقيقى ثواب و گناه


ثواب و گناه مفاهيم آشنا و مورد استفاده روز مره، در ميان عوام الناس است. همه گفتار ها و رفتار ها در ميان عامه مردم به گناه و ثواب تقسيم شده. از آوان طفوليت تا دم مرگ ميشنويم كه اين ثواب است و آن گناه . علما دليل شيوع اينهمه ثواب و گناه هاى اضافى و غير مستند را در بين مسلمانان در دو مورد خلاصه ميكنند.
١- تحريف و دستكارى آموزه ها و معارف دينى توسط دشمنان اسلام، بمنظور متناقض جلوه دادن بخش هاى مختلف دين و به انزوا كشاندن مومنين از عرصه فعال اجتماعى.  
زيرا در بستر چنین باورهائی است که عوام‌الناس می‌پندارند وقتی با ده دقیقه دعای بی خرج و خدمت، ثواب سال ها مجاهدت را میتوان کسب کرد، چرا راه دور برویم؟ و اگر با تكرار چند ذكر و ورد، بتوان ثواب ساختن مسجد، امتياز شهادت و يا هم ديگر مقامات معنوى را حاصل نمود چه لزومى به انجام خود آن اعمال است؟
٢- برداشت و عملكرد سطحى روحانيون كاذب و خشكه مقدسان ظاهربين، جهت ترغيب و تشويق عوام به ديندارى .
عده از روحانيون ساده لوح به زعم خودشان، براى كشاندن مردم به سمت و سوى ديندارى، از خود ثواب و كناه هاى زيادى درست كرده و به مردم تبليغ كرده اند.
به رغم  مروج بودن  اصطلاح ثواب و گناه در فرهنگ عاميانه، آيا درك و شناخت درستى هم از اين دو كلمه در بين مسلمانان وجود دارد ؟ آيا ما منظور حقيقى قرآن را از ثواب و گناه ميدانيم . 
تصور بسیاری از توده های مردم از مسئله » ثواب و گناه» همچون نمره خوب و بد مكتب و معلم است و چیزی است مستقل و بیرون از وجود ما که اختیارش به دست دیگری است. مثل مزد و «پاداشی» که به کارگر می دهند. اما اگر آنرا همچون «دانش و تجربه»ای که در مكتب فرا میگیریم و نیروئی که در خود ذخیره می کنیم تصور کنیم، مسئله به کلی فرق می کند. در این حالت » ثواب» کاملا درونی و ذاتی ميشود.چون اين دو پديده ريشه دينى داشته و محور احكام و دساتير دينى هم قرآن است، پس بهتر است براى درك درست ثواب و گناه به خود قران رجوع كنيم. مفهوم «ثواب» در قرآن
کلمه «ثواب» که با مشتقاتش ۲۸ بار در قرآن تکرار شده، از ریشه » ثوب» می باشد. ثوب یعنی رجوع چیزی به محل یا حالت اولیه خود. مثل: فلانی به خانه اش برگشت . قرآن خانه کعبه را » مثابه للناس» نامیده است (بقره ۱۲۵)، زیرا مردم دائما به آن رجوع میكنند. به تعبیر قرآن دستاورد نیک و بد انسان که نتیجه و جزای طبیعی عمل اوست، رجوع عمل به خودش (ثواب) تلقی می شود. ثوابی است که ممکن است مادی یا معنوی، بد یا نیک باشد.
ما عموماً ثواب را مثبت تلقی می کنیم، اما قرآن عذاب کافران را نیز ثواب عمل آنان شمرده است:مطففین ۳۶ – هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَآیا كفار به ثواب ( دستاورد) آنچه یکسره عمل می کردند رسیده اند ؟ ثواب میتواند پیروزی نزدیک (…وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا) سوره فتح آيه ١٨، غم فراگیر(…فَأَثَابَكُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ) سوره آل عمران آيه ١٥٣، بهشت موعود (فاثابهم اله بماقالواجنات…) سوره مائده آيه ٨٥ و… باشد، که البته ما فقط سومی را ثواب تلقی می کنیم!
همه ما از صبح تا شب در حال کار و تلاش هستیم تا روزگار بگذرانیم، اغلب یکسره در کسب دنیا و راحت و رفاه خود و وابستگان خود هستیم و بعضاً علاوه بر دنیای مادی، برای آخرت هم تلاش و تکاپو می کنیم. ما فقط کار براى آخرت را از جنس » ثواب» می شناسیم، اما قرآن هر دو را ثواب نامیده است، زیرا هر دو دستاورد انسان است؛ دستاوردی فانی یا باقی، موقت یا دائم:آل عمران ۱۴۵ –… وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ…و هرکه خواهان ثواب (دستاورد) دنیا باشد ،نصیبش خواهیم کرد و هر که خواهان ثواب ( دستاورد) آخرت باشد ( نیز) نصیبش خواهیم کرد؛ و(البته) سپاسگزاران را پاداشی ( مخصوصی) خواهیم داد.
نساء ۱۳۴- مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ و …هر که (فقط) ثواب دنیا را می خواهد، (بداند که) ثواب دنیا و آخرت در اختیار خداست؛ و خدا شنوا و بیناستالبته قرآن ما را تشویق کرده است حالا که هر تلاشی بکنید، خدا ثواب عملتان را بی‌کم و کاست به خودتان بر می گرداند، چرا رعایت ایمان و تقوا نمی کنید تا دستاورد(ثواب) بهتری از جانب خدا داشته باشید:
بقره ۱۰۳ – وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَيْرٌ لَّوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَو کاش می دانستند اگر ا یمان آورده و پرهیزکار می شدند، ثوابی (نتیجه ای) که از جانب خدا (می گرفتند) بهتر بود.آنچه عموماً بدنبال آنیم، فانی و موقّت است، توصیه قرآن این است که کارهای شایسته بادوام (باقیات الصالحات) را که بهترین محصول(ثواب) را دارد آرزو کنیم:
کهف ۴۶ – الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًاثروت و قدرت (مال و پسران)، زیور زندگی دنیاست و آثار شایسته و پاینده نزد پروردگارت از نظر ثواب (دستاورد زندگی) و آرزو کردن بهتر است.اگر خواسته باشیم مطلب را خلاصه کنیم ، به این جمع بندی میرسیم:
ثواب اعتبارى و بخشیدنی نیست ، ذاتی وزحمت کشیدنی است
ثواب مثل علم و تجربه کسب کردنی است . چيزى نیست که هدیه داده شود . میوه درخت وجود انسان است
ثواب بازتاب اعمال انسان در روح و روان و ذرات وجودی اوست که برای ابد باقی می ماند  مفهوم «گناه» در قرآن
كلمه گناه در قرآن ٢٥ بار آمده كه نوعی دوری و کناره گیری از حق را می رساند. اما عجیب این که قرآن هرگز چیزی را گناه نشمرده و نگفته است این کار گناه (جناح) دارد!! بلکه در تمامی ۲۵ موردی که این کلمه در قرآن تکرار شده، همواره با صيغه منفى و با ذکر اعمال و افعالی که به نظر ما گناه می آید، با جملات: لا جناح عليکم ، ليس عليکم جناح و …. تاکید کرده است که این کارها اصلا گناهی ندارد و انحرافی از حق محسوب نمیشود!!؟ به اين ترتيب آیا واقعا گناهی از نظر خدا وجود ندارد و ما آزادیم هرچه دل ما خواست بکنیم، یا آنکه سراغ اعمال ناشایست را، که موجب نارضایتی خدا می شود، باید جای دیگری گرفت و به دنبال واژه های دیگری گشت ؟به همان تناسبى كه از هر انسانى در هر مقطع و هر بعد زنده كى اش احتمال سر زدن گناه متصوراست.به همان ميزان در قرآن از زواياى مختلف به اين موضوع نگريسته شده ، علاوه بر کلمه » جناح» که آن را گناه ترجمه كرده اند، مترجمین قرآن برای کلمات دیگری از این قبيل نیز معادل گناه را به کار برده اند،  آكاهانه و يا نا آگاهانه براى همه موارد ذكر شده در قرآن، صرفاً به كلمه گناه اكتفاء نموده اند كه نقيصه بزرگى براى درك مفهوم كلى گناه محسوب ميشود.مثل:جرم ( گناه) ، مجرم (گناهکار)
ذنب (گناه) ، مذنب ( گناهکار)
اثم ( گناه) ، آثم ( گناهکار)
علاوه بر کلمات کلیدی فوق که دامنه وسيع معنی گناه و ابعاد آن را نشان می دهد ، کلمات دیگری نیز وجود دارند که تماما در ارتباط با انواع گناه یا زاویه نگاه به آن مطرح شده اند که کار محقق و پژوهشگر را برای شناخت معنا و مفهوم گناه در قرآن گسترده‌ ترمی کند. برخی از این کلمات عبارتند از:
خطیئه ، سیئه ، ظلم ، جور ، فسق ، فجور ، عصیان ، طغیان ، بغی ، غی ، عتو ، عثو ، هضم ، حوب ، سحت ، فساد و….
کلمات فوق هرچند در خانواده موضوع » گناه شناسی» جمع شده اند، اما هرکدام به تناسب موضوع و از زاویه معینی بر این مسئله نگاه می کنند و لازم است شخص محقق با توجه به موارد کاربرد کلمه در کل قرآن، مستقلا آنرا مورد مطالعه قرار دهد.
با توجه به محدودیت ها و طولانى نشدن بحث، در این مختصرتنها به سه واژه کلیدی فوق ، یعنی جرم، ذنب و اثم می‌پردازیم و سه بعد اصلی گناه شناسی قرآنی را در قالب این کلمات جستجو می‌کنیم. این سه واژه، به نظر این قلم، سه سئوال عمده را پاسخ می گویند:۱- علت اصلی ارتکاب گناه چیست ؟۲- زمینه گناه و ریشه آن در شخص گناهکار کدام است؟۳- آثار و عوارض گناه چگونه است ؟ذیلا توضیحات کوتاهی در باره هر یک از موارد فوق ارائه می شود:
الف – علت اصلی ارتکاب گناه ( جـُـــرم)
معنای ریشه ای لغت » جرم» ، قطع میوه درخت و بی ثمر شدن آن است. درختی که از طبیعت آب و هوا و خاک و نور و … مصرف میکند، باید میوه ای عرضه کند تا چرخه حیات ادامه پیدا کند وگرنه مرتکب جرم شده است!! چرا و چگونه میشود درختی میوه ندهد؟ هر نوع قطع ارتباط با عوامل حیات بخش در طبیعت، درخت را ضعیف و بی بار می کند؛ اگر ريشه هايش آب جذب نکنند، و اگر ریشه هایش مواد عالی را از خاک نگیرند، اگر برگ هایش تبادل اکسیژن  را در پرتو نور خورشید متوقف کنند و اگرهای دیگر. همه این ها دلالت بر نوعی بریدگی و قطع ارتباط می کند.
درخت وجود ما نیز در پیوند با خدا، قرآن، انسانها، طبیعت، و ساير ارزشها رشد و نمو نموده و شخصیت بارور پیدامیکند و دیگران از او بهره می گیرند. در فرهنگ قرآن به هر عملی که این ارتباطات را قطع کند » جرم» گفته می شود. مجرم کسی است که به خاطر دوری از خدا و قطع ارتباط با آنچه به وصل کردن آن توصیه شده، اعمالی انجام می دهد که به خشک شدن وجود معنوی‌اش منتهی می گردد. نمونه روشنی برای فهم معنای جرم و شناخت شخصیت مجرمین، بررسی آیات ۳۸ تا ۴۸ سوره » مدثر» است که در قالب مکالمه ای میان » اصحاب الیمین» از جمع بهشتیان با «مجرمین» در میان دوزخ، چهار نوع بریدگی و انقطاع را که چهار بعد جرم محسوب می شود، بیان کرده است:۱- بریدن ارتباط با خدا ( لم نک من المصلین – ما به خدا روی نیاورده بودیم).۲- بریدن ارتباط با خلق خدا ( و لم نک نطعم المسکین – ما مسکینی را هم سیر نمی کردیم ).۳- بریدن ارتباط با مسئولیت های اجتماعی و فرو رفتن در دنیا ( و کنا نخوض مع الخائضین ).۴- بریدن ارتباط با آخرت و سرنوشت تابع اعمال ( و کنا نکذب بیوم الدین)مدثر ۳۸ تا ۴۸ – كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ عَنِ الْمُجْرِمِينَ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَر۱- َقَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ۲- وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ۳- وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ۴- وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُفَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ هرکس در گرو دستاورد خویش است مگر سعادتمندان (یاران راستی) که در باغهائی از بهشت از»مجرمین» می پرسند: چه عاملی شما را به دوزخ کشاند؟ پاسخ می دهند: نماز گذار نبودیم، بینوا را اطعام نمی کردیم، غرق برنامه های خود، همراه دیگرفرورفتگان بودیم و(یکسره) روز جزا را انکار می کردیم تا مرگمان فرا رسید. پس (چون از همه ارتباطات گسسته بودند) شفاعت شفیعان به حالشان سودمند نخواهد بود. ب – زمینه گناه و ریشه آن ( اثـــم)
كلمه اثم با مشتقاتش ٤٨ بار در قران آمده.  اينكه چرا انسان از خدا فاصله می گیرد و با او » قطع رابطه می کند؟ یا این فاصله گرفتن چه تأثيرى در روح و روان او می‌گذارد؟ …. قرآن می گوید: هر کس شرک بورزد، بی گمان » اثم» عظیمی مرتکب شده است:
نساء ۴۸ – إِنَّ اللّهَ لاَ يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَن يَشَاء وَمَن يُشْرِكْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا عظمت و بی نهایت بودن خدا را نادیده گرفتن و بندگان او یا عوامل و انگیزه های دیگری را در زندگی دخالت دادن (معنای شرک) ، دلالت بر تنگ نظری و خود بینی حقیرانه ای می کند. در واقع اثم خودپرستی است که بجای خداپرستی می نشیند.از تقابل دو واژه؛ «اثم» و «بِر» که در قرآن متضاد یکدیگر معرفی شده اند، بهتر می توان معنای اثم را شناخت؛ » بِر» از نظر لغت به نیکی سرشار و گستردگی درخیر گفته می شود و بَر(نیکوکار) کسی است که خیرش به همه میرسد و هیچ تعصب و تنگ نظری در احسان به دیگران ندارد، 
به این ترتیب ریشه روانی ارتکاب گناه، همان خودبینی تنگ نظرانه و دور شدن از خداپرستی يعني عامل باز کننده سینه (انشراح صدر) میباشد. ج – آثار و عوارض گنـاه ( ذَنب)
 بیشتر مردم تصور می کنند گناه فقط در حساب خداوند ثبت ميشود. درست همان طور که خلاف و خطای ما در جامعه در دفتر پوليس ثبت ميشود و به نظر پلیس ارتباط پیدا می کند، که ممکن است جریمه یا صرفنظر نماید. در حالی که قرآن با کاربرد واژه » ذنب» که مفهوم دنباله و نتیجه و عاقبت را دارد، نشان می دهد هر گناهی آثارش به دنبال انسان می‌آید!
در زبان عربی به دُم حیوان و هر چیزی که دسته و دم یا دنباله داشته باشد، ذنب می گویند، پس گناه چیزی نیست که از حافظه هستی یا ذخيره اطلاعاتی سلول های ما پاک شود، مادام که توبه نکرده ایم با ما همراه است و تا قیامت مارا رها نمى كند.
درست همچون  دوسيه جنايى که در محاکم و سارنوالى برای مجرمین باز است، ذنوب هر کسی مدارک جرم و اسناد گناهانی است که به همراه دارد. به نقل قرآن، وقتی خداوند به حضرت موسی ماموریت می دهد برای ابلاغ رسالتش نزد فرعون برود، آن حضرت که پس از قتل قبطی و فرار از مصر به سرزمین مدین از تعقیب كيفرى  در دستگاه قضائی فرعون می‌هراسید می فرماید: 
شعراء ۱۴ – وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ آنان را علیه من «ذنبی» است، می ترسم بکشندم!
البته اينجا منظور از ذنب، نه دنباله گناه در موسى  (ع ) بلكه دنباله آن عمل در سيستم قضائى فرعون مطرح بحث است. كه باز هم مفهوم دنباله را ميرساند.به اين ترتيب  قرآن به جای عنوان کردن کلمه گناه، بصورت عام ، آنرا در سه بعد، موجبات ارتکاب این عمل ، زمینه ها و آثار بلند مدت، آنرا برای ما تبیین می کند تا با شناخت عمیق‌تر از آنها اجتناب کنیم.
در آخر بعنوان حسن ختام، لازم ميدانم توجه شما خواننده گرامى را با آيه ايكه بى مناسبت به بحث ما نيست معطوف نمايم.آل عمران ۱۴۷ – …. ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
پروردگارا آثار و عوارض گناهای (ذنوب) ما را پاک کن، زیاده روی(اسراف) های ما را بیامرز و ما را بر مردم كافر (ناسپاس ) نصرت و یاری ده.

بحث در مورد'مفهوم حقيقى ثواب و گناه'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است