

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
پس روى خود را متوجه آئين خالص پروردگار كن !رجوع و روى آوردن به غير الله (ج)
رجوع و روى آوردن به غير الله (ج)
از گذشته هاى تاريخ تا امروز، بسيارى از مردم، نظام الهى و داشتن رابطه با الله (ج) را مشابه دربار شاهان، سيستم هاى حكومتى و دستگاه هاى دولتى تصور مى كنند. كه سلسله مراتب ادارى وجود دارد و براى رسيدن به شخص اول بايد از پائين و بواسطه و كمك ديگران بالا رفت. چنانكه براى رساندن عريضه و درخواست خود به شاه يا رئيس جمهور بايد از مسير مامور، مدير، رئيس، معين و وزير گذشت. به همين خيال باطل، منكر وجود رابطه ى مستقيم بنده و خدا بوده، براى ارتباط با الله(ج) هم واسطه ها و وسيله هاى دنياى انتخاب مى نمودند و مى نمايند.
مشرکین زمان پیامبر هم چنین بودند . آنها بر خلاف تصور بیشتر مردم ، به نحوى به وجود خدا معتقد بودند، ولی می پنداشتند خدا خالقی است که اداره جهان را به فرشتگان سپرده است و باید برای جلب منفعت يا خير و یا دفع ضرر يا شر در امور دنیا به آنها رجوع كرد و متوسل شد و شفاعت آنان را طلب کرد. آنها فرشتگان را وسيله ى تقرب بخدا مى دانستند.
اما چگونه میتوان با فرشتگان که موجودات غیر مادی هستند ارتباط بر قرار کرد!؟ پاسخش را مشرکین به سادگی با ساختن بت هائی سنگی یا چوبی برای خود تراشیده بودند! … بت ها نشانه و نماد هاى محسوس و ملموس فرشتگان بودند که می توانستند به آنها متوسل شوند و با تقدیم نذوراتی از قربانی و هدایا، شفاعتشان را برای شفای بیماری، نزول باران، رفع مشكلات و …. طلب نمایند.
امروز نيز بسيارى از مسلمانان استدلال مى نمايند كه گرفتن وسيله و شفاعت در قرآن آمده است. در حاليکه آیات مربوط به شفاعت و توسل در قران، غالباً در ارتباط با استدلال و طرز فكر مشرکین معاصر پیامبر اسلام بوده است كه باورى به آخرت و ارتباط مستقيم با خدا نداشتند. مشركان شفاعت را فقط براى امور دنيا مى جستند، در حاليكه مسلمانان امروزى براى طلب دنيا و آخرت آنرا جستجو مى كنند. بار ها از پيامبر مى پرسيدند كه تو مى گويى آيا زمانيكه استخوانهاى ما پوسيده شد، دو باره جمع شده، زنده مى شويم. اين يعنى انكار آخرت.
در حاليكه درک و برداشت امروز برخى مردم از توسل و شفاعت، واسطه شدن انسان های خاصى برای رفع مشكلات دنیا و نجات در آخرت است، که به کلی با زمینه طرح آن در زمان نزول قرآن فرق دارد. باید دید که ما تا چه حد میتوانیم از این آیات برای اثبات مسئله شفاعت و توسل با دیدگاه عامیانه (نه قرآنی) امروزی استفاده کنیم.
توسـل ، تقـرب و شفاعت چيست ؟
نياز رابطه با موجودي فراتر و قدرتمند تر از خود ، در بيم و اميدهاي زندگي ، و پناه بردن به آن در حوادث هولناک و ترس و طمع هاي دنيائي ، از دورترين ادوار تاريخي همواره همراه بني آدم بوده كه مبناى پرستش و عبوديت شمرده مى شود. انسان هاي اوليه به دليل عدم دانش نسبت به نيروهاي طبيعت ، حوادث ناگوار را به خشم و غضب خدايان و نيروهاي ناشناخته ى نسبت مى دادند و به سنگ و چوب و نشانه هاي ديگر پناه مي بردند .
با توسعه و پيشرفت جوامع انساني، به تدريج ايده ها و عناصر ذهني جانشين بت هاي سنگي شد و خدايان فرضي و فرشتگان خيالي جاگزين آنها شدند.؛ خداي جنگ، خداي صلح، الهه آب، خاک، آتش، عشق و غيره. نگاه بشر در اين ادوار از نمادهاي نزديک ظاهري به پديده هاي پنهاني و دورتر تکامل يافت و ستاره و ماه و خورشيد مورد پرستش قرار گرفت.
شايد برخى تصور كنند كه امروز تعداد خدايان محدود شده و اديان بر محور تثليث ( مسيحيت )، ثنويت ( بوديزم ) و توحيد ( اسلام ) بحث دارند. اما انسان امروز نيز با ايده هاى انسانمحورى، عقل خود بنياد، حقوق بشر بدون تكليف و تعهد، دنبال مراجع ديگرى اند كه رقيب اديان پنداشته ميشود.
بطور خلاصه ميتوان گفت كه شاهان را سايه خدا دانستن، قايل شدن مقام ويژه ى معنوى به بزرگان دينى در تسنن، پير گرايى در تصوف، ولايت گرايى فقاهتى در تشيع، صفات غير بشرى قائل شدن به متوليان دينى، تعصبات خاص نژادى، زبانى، سمتى و فضيلت بخشيدن به طبقات خاصى، همه و همه انحراف از توحيد پنداشته ميشود.
قرآن چه مى گويد!
براى درك و دريافت حقيقت اين موضوع راهى نداريم جز اينكه به قرآن اين كلام الهى مراجعه كنيم. نقطه مشترک همه اين انحرافات، ناديده گرفتن الله بعنوان ذات يگانه و مستقل و نسبت دادن توانايى هاى تصور شده به خدايان متعدد (ارباب انواع) و قدرت هاي پراکنده بوده است. مطابق آنچه قرآن از امتهاي پيشين نقل کرده، اصليترين تلاش انبياء، «توحيد» يعني يکتائي نيروهاي مؤثر در جهان هستي و توصيه: «لا تعبدوا الا اله» (جز خداي يکتا به هيچ چيز تعبد و تسليم نداشته باشيد) بوده که در رسالت پيامبر خاتم در شعار: «قولوا لا اله الااله تفلحوا» (بگوئيد معبودي جز خداي يکتا نيست تا رستگار شويد) تبلور يافته است.
اصطلاحي که قرآن براي چنين انحرافاتي به کار برده است ،» تسميه» يعني اسم و عنوان و نقش مستقل قائل شدن براي غير خداست . در زبان فارسي » اسم» را نام ترجمه مي کنند . يعني لفظي که بر چيزي گذاشته ميشود تا آنرا از ديگر اشياء متمايز سازد . اما در فرهنگ قرآن » اسم» مفهومي را که ما از»صفت» مراد ميکنيم دارد. «اسماء الهي» يعني صفات او ، نه الفاظ و علامت هاي بي محتوا و بي مسمي!
پس اسم قائل شدن (تسميه) بر چيزي، نسبت دادن صفات و قابليت هاي ويژه به آن است که در عالم واقع اصلا وجود ندارد!؟
نسبت دادن نقش هاي خاص و انحصاري آفريدگار به فرشتگان ، پيامبران ، پيشوايان ديني ، قديسين مذهبى و رهبران سياسي، همان طور که ذکر گرديد، در مسير تاريخ پيش آمده است که قرآن به نمونه هائي از آن به شرح زير اشاره مي کند:
سوره نجم ۲۶ تا ۳۰ ــ وَكَم مِّن مَّلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِن بَعْدِ أَن يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَن يَشَاء وَيَرْضَى
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى
وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا….
ذَلِكَ مَبْلَغُهُم مِّنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى
چه بسیار فرشتگانی در آسمانها که شفاعتشان ( نقش امدادی شان برای ما) به هیچ وجه مؤثر نخواهد بود، مگر پس از آنکه خدا برای کسی که بخواهد و خشنود باشد اجازه دهد ( در چارچوب نظام الهی باشد).
کسانی که به آخرت باور ندارند ، فرشتگان را مؤنث می نامند (آنان را دختران خدا می دانند)!
هیچ علمی بر این ادعا ندارند، تنها از گمان خود پیروی می کنند، در حالی که گمان برای درک حقیقت کافی نیست…
منتهای درکشان همین است؛ محققاً پروردگار تو به حال کسانی که از راه ما منحرف شده اند آگاه تر است، و نیز به حال راه یافتگان.
سوره یونس ۱۸ ــ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ
و غیر از خدا چیزهائی را عبادت می کردند که نه ضرری و نه نفعی بر ایشان داشت و می گفتند اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!؟ بگو: آیا خدا را به چیزی آگاهی می دهید که سراغی از آن در آسمانها و زمین ندارد؟ او منزه و متعالی است از آنچه شرک می ورزید.
سوره زُمر آیات ۳ و ۴ ــ أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ
لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاء سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ
آگاه باشید که دینداری باید خالصانه برای خدا باشد . و کسانی که غیر خدا را کارساز خود گرفته اند (استدلالشان این است که) ما فقط به خاطر تقرب به خدا به آنها اظهار تعبد و تسلیم می کنیم!! قطعا خداوند به خاطر این اختلافشان (از توحید و اخلاص) داوری خواهد کرد؛ محققاً خدا کسی را که (با ادعای باطل) دروغ پردازی کند هدایت نخواهد کرد .
اگر خدا می خواست (فرشتگان را به) فرزندی بگیرد، از میان آفریدگان خویش هر چه می خواست خودش بر میگزید. او منزه از این نسبت هاست، او خدای یگانه چیره بر همه چیز است .
سوره زُمر آیات ۴۳ تا ۴۵ ــ أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ
قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ
آیا ( درست است که) به غیر خدا شفیع خود گرفته اند؟ بگو: حتی اگر توان و درکی هم (برای انجام کار شما) نداشته باشند (آیا باز هم از آنها شفاعت طلب می کنید؟
بگو: شفاعت به تمامی در اختیار خداست ( زیرا) حاکمیت آسمانها و زمین منحصراً از آن اوست و نهایتا به سوی او بازگردانده می شوید.
هنگامی که یکتائی خدا (در شفاعت و امور دیگر) مطرح می شود، دلهای کسانی که به آخرت باور ندارد بیزار و فراری می شود و چون از غیر خدا یاد شود، بناگاه شادمان می گردند!!
سوره احقاف آیه ۲۸ ــ فَلَوْلَا نَصَرَهُمُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ قُرْبَانًا آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَذَلِكَ إِفْكُهُمْ وَمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ
چرا کسانی که به جای خدا، برای تقرّب (وسیله برآورده شدن حاجات) معبود خود گرفتند، (هنگام مصیبت) یاریشان نکردند؟ این چنین دستشان به جائی نرسید وهمین سرانجام دروغ و بافته هایشان بود.
سوره سبا ۲۱ و ۲۲ ــ قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ
وَلَا تَنفَعُ الشَّفَاعَةُ عِندَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ….
بگو: کسانی را که به جای خدا (حاجت دهنده) تصور کرده اید! بخوانید؛ آنها به اندازه ذره ای، نه در آسمانها و نه در زمین مالکیتی ندارند، (نه تنها سهمی ندارند، بلکه) مشارکتی هم در اداره آن دو ندارند و اصلاً هیچ پشتیبانی و حمایتی هم از آنها برای خداوجود ندارد.
شفاعت (امداد غیبی ملایک) در نظام الهی جز برای کسی که خدا برای از او اذن داده باشد (در مسیر قوانین او باشد) فایده ای ندارد ….
سوره زُخرف ۸۶ ــ وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ
کسانی که مردم آنها را (برای حاجت طلبی) می خوانند، قادر به هیچ شفاعتی نیستند. فقط کسانی که آگاهانه به حق گواهی می دهند (مستقیماً مورد حمایت خدا خواهند بود).
آيات ذيل بى تأثير بودن و فاقد ارزش بودن روى آوردن به غير الله (ج) را بصراحت بيان مى دارد.
سوره فاطر آیات ۱۳و ۱۴ــ …. ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَهُ الْمُلْكُ وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ
إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ
…. این است خدا، پروردگار شما که فرمانروائی خاص اوست؛ و کسانی که به جای او می خوانید، کمترین اختیاری ندارند .
اگر (به حاجت دهی) بخوانیدشان، نمی شنوند؛ و به فرض اینکه بشنوند، پاسخ شما را نمی دهند؛ و روز قیامت این شرک شما را انکار می کنند (اظهارباطل بودن تصور شما را می کنند)! و هیچ کس همچون خدای آگاه تو را (از حقیقت امور) با خبر نخواهد کرد (فقط به سخن خدا گوش دل بسپار و از آداب شرک آمیز پرهیز کن).
سوره احقاف ۵ – وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُوا مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
به راستی، کیست گمراه تر از آنکه به جای خدا کسانی را (برای حاجات خود) می خواند که ( نه تنها حالا ، بلکه) تا روز قیامت هم پاسخ او را نمی دهند و اساساً از درخواستشان بی خبرند!!
سوره اِسراء ۵۶ و ۵۷ ــ قُلِ ادْعُواْ الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِهِ فَلاَ يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنكُمْ وَلاَ تَحْوِيلاً
أُولَـئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
بگوکسانی را که به جای خدا (معبود خود) تصور کرده اید (برای برآوردن حاجات خود) بخوانید، آنها نه میتوانند مشكلات شما را برطرف سازند و نه تغییر وضعی ایجاد کنند.
کسانی که (برای ادای حاجات خود) می خوانید، خود در طلب وسیله ای بسوی پروردگارشان هستند تا (در مسابقه خداپرستی معلوم شود) کدامیک مقرب ترند. آنها امیدوار به رحمت خدا و ترسان از عذاب او هستند (شما چرا بجای خدا به آنها پناه می برید)؟ قطعاً عذاب پروردگارت حذرکردنی است.
سوره رعد ۱۴ ــ لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ
دعای بحق (که اجابت می شود) منحصر به خواندن اوست؛ و کسانی که غیر از خدا را می خوانند، آن معبودان هیچ اجابتی برای آنها نمی کنند، مگر همچون کسی که دست خویش به سوی آبی دراز می کند تا به دهانش برساند، در حالی که هرگز نخواهد رسید (زیرا سراب است، نه آب)؛ و خواندن نا سپاسان جز به پوچی نمی رسد.
سوره حج ۷۳ ــ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ
ای مردم، مثلی زده شده، بدان گوش فرادارید: کسانی که به جای خدا (برای حاجات تان) می خوانیدشان، هرگز بر آفرینش مگسی هم قادر نیستند، هرچند همگی همدست شوند؛ و اگر مگس چیزی از آنها بردارد، بر بازگرفتنش قدرتی نخواهند داشت؛ طلب کننده و مطلوب هر دو ضعیف اند.
بی تاثیر بودن خواندن غیرِ خــدا :
سوره مریم ۸۲و۸۱ ــ وَاتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا
كَلَّا سَيَكْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَيَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا
به جای خدا معبودهائی برگزیدند تا (تکیه بر قدرت و اعتبار آنها) مایه عزتشان گردد!
هرگز(چنین نخواهد شد)! آنها به زودی منکر چنین خواندن هائی خواهند شد و بر ضدشان موضع خواهند گرفت.
سوره فاطر آیات ۱۳و ۱۴ــ …. وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ ….وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ
…. و کسانی که به جای او می خوانید، ….و روز قیامت )مؤثر بودن) بندگی شما(نسبت به خودشان) را انکار میکنند (اظهارباطل بودن تصور شما را می کنند)! و هیچ کس همچون خدای آگاه تو را (از حقیقت امور) با خبر نخواهد کرد ( فقط به سخن خدا گوش دل بسپار و از آداب شرک آمیز پرهیز کن).
سوره یونس ۲۸ و ۲۹- وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُواْ مَكَانَكُمْ أَنتُمْ وَشُرَكَآؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَآؤُهُم مَّا كُنتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ َكَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِن كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ
و (بترسید از) روزی که آنها را (درقیامت) گرد آوریم، آنگاه به شرک ورزان خطاب کنیم: شما و معبودهایتان به جای خود بایستید (تا به کارنامه تان رسیدگی شود)؛ آنگاه میانشان جدائی افکنیم و معبودانشان گویند: شما (درحقیقت) بندگی ما را نمی کردید (منافع خود را در بندگی ما می دیدید).
و خدا بعنوان گواه میان ما و شما کافی است، براستی ما در مورد بندگی شما (نسبت به خود) بکلی بی خبر بودیم.
پرهيز از تعبّد نسبت به علمـای منحـرف دینـی :
سوره آل عمران ۷۹ و ۸۰ ــ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَـكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ
وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَةَ وَالنِّبِيِّيْنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ
هیچ بشری که خدا به او کتاب و حکمت و نبوت بخشیده باشد، سزاوار نیست که به مردم بگوید: بنده من باشید نه بنده خدا. بلکه (حق چنین است که بگوید) با آموختن کتاب الهی و درس ِ (دین) گرفتن عالم ربانی باشید.
خدا هرگز به شما فرمان نداده فرشتگان و پیامبران را ارباب بگیرید، آیا پس از آنکه به اسلام گرویده اید، شما را به کفر دعوت می کند!؟
آیات فوق هرگونه شفاعت و توسل غیر توحیدی را، که در میان مردم بی خبر برای رفع مشكلات و حاجت طلبی های مادی و دنيايى رایج است، رد میکند، اما «شفاعت» به معنای پیوستن به جبهه پیامبران، متقيان و علماى صالح بمنظور آموختن از آنان در راه خدا، و «توسل» به معنای وسیله گرفتن آنان برای شناخت بهتر ديانت، تقوا و بندگی خدا و انجام عمل خالصانه به درگاه رب العزت، البته کاری شایسته و موجب تقرب به خدا می باشد
بحث در مورد'رجوع و روى آوردن به غير الله (ج)'
نظریات خود را بنوسید
نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید