

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا… (روم، ٣٠)
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا…مناظرات امام ابوحنيفه با فرقه هاى دينى
مناظرات امام ابوحنيفه با فرقه هاى دينى
امام ابوحنيفه نه تنها در عرصه فقه سرآمد روزگار خود بود بلكه بعنوان متكلم برجسته همواره از حريم عقيده اسلامى دفاع نمود. و ساليان متمادى از عمر خود را صرف مبارزه با خوارج، معتزله، جهميه و ملحدين نمود و با آنان بارها مناظره نمود و هربار آنان را شكست داد. و کتاب هاى متعددى در اثبات عقايد اسلامى و رد فرقه هاى گمراه نوشت.
مناظره امام ابو حنيفه با گروه خوارج
در كتاب مناقب ابى حنيفه ( ١٥١ ، ١٥٢ ) آمده، هنگامى كه خوارج بر كوفه سلطه يافتند، به امام ابوحنيفه گفتند: اى شيخ ! از كفر توبه كن!امام ابوحنيفه گفت: من از كفر به سوى خدا توبه كردم. سپس امام را رها كردند. وقتى امام رفت، برخى گفتند: منظور وى در توبه از كفر، عقايد شماست. امام را برگرداندند و رئيس خوارج به امام گفت: اى شيخ! از كفر توبه نمودى و منظورت عقايد ماست؟امام ابوحنيفه گفت: از روى گمان چنين ميگويى يا از روى يقين؟رئيس خوارج پاسخ داد: از روى گمان. امان ابوحنيفه گفت: الله تعالىٰ مى فرمايد:( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ )سوره حجرات، آيه ١٢ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است
اين گناهى است كه از تو صادر شد و هرگناه از نظر شما كفر است، ( خوارج هر گناهى را كفر مى دانستند.) نخست خودت توبه كن. رئيس خوارج گفت: اى شيخ! راست گفتى: من از كفر توبه كردم.
وقتى خوارج اطلاع يافتند كه امام ابوحنيفه هيچكسى از اهل قبله را به سبب ارتكاب گناه كافر نميداند. نماينده ى را جهت مناظره نزد او فرستادند. نماينده خوارج به امام گفت: دو جنازه دم دروازه مسجد است. يكى مردى است كه خيلى شراب خورده و بر اثر آن مرده است. ديگرى زنى است كه زنا كرده و هنگامى كه احساس حاملگى نموده، خودكشى كرده است. امام ابوحنيفه خطاب به آنان گفت: اين دو نفر از كدام دين هستند؟ از يهود اند؟گفتند: خير. امام گفت: آيا از مسيحيان هستند؟گفتند: نه.امام پرسيد: از مجوسيان اند؟گفتند: خير.امام گفت: پس از كدام دين هستند؟گفتند: از دينى هستند كه اهل آن به ( لااله الا الله محمد رسول الله ) گواهى مى دهند.امام گفت: كلمه چه بخشى از ايمان است: آيا ربع آنست، يا خمس آن؟گفتند: ايمان ثلث و ربع و خمس ندارد. امام فرمود: پس كلمه چه مقدارى از ايمان است؟ گفتند: تمام ايمان. امام فرمود: پس چرا از من مى پرسيد، نسبت به دو نفرى كه خود اعتراف داريد، مؤمن اند. گفتند: اين را بگذار! آيا اين دو نفر بهشتى اند يا جهنمى؟امام فرمود: حالا كه انكار كرديد، پس من در حق آن دو مى گويم آنچه كه حضرت ابراهيم (ع) گفته است در حق قومى كه جرم بيشتر داشتند:( رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ ۖ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي ۖ وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ) سوره ابراهيم، آيه ٣٦ترجمه: پروردگارا! آنها ( بتها) بسیاری از مردم را گمراه ساختند! هر کس از من پیروی کند از من است; و هر کس نافرمانی من کند، تو بخشنده و مهربانی!
و نسبت به آن دو ميگويم، آنچه حضرت عيسىٰ گفته است در حق قومى كه از آن دو گناه بيشتر داشتند:( إِن تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ ۖ وَإِن تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ) سوره مائده، آيه ١١٨ترجمه: (با این حال،) اگر آنها را مجازات کنی، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نیستند); و اگر آنان را ببخشی، توانا و حکیمی! (نه کیفر تو نشانه بیحکمتی است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»
و ميگويم در حق آن دو آنچه حضرت نوح ( ع) گفته است:( قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾ قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿112﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾ سوره شعراءترجمه: گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی ارزش از تو پیروی کرده اند؟!» (نوح) گفت: «من چه میدانم آنها چه کاری داشته اند! حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما میفهمیدید!
و ( وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ ۖ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ) سوره هود، آيه ٣١ترجمه: من هرگز به شما نمیگویم خزائن الهی نزد من است! و غیب هم نمیدانم! و نمیگویم من فرشته ام! و (نیز) نمیگویم کسانی که در نظر شما خوار میآیند، خداوند خیری به آنها نخواهد داد; خدا از دل آنان آگاهتر است! (با این حال، اگر آنها را برانم،) در این صورت از ستمکاران خواهم بود!»
امام مى گويد: اسلحه ها را انداختند و گفتند: از هر دينى كه بر آن بوديم، بيزاريم و به همان دينى كه تو دارى خدا را بنده گى مى كنيم. خداوند به تو فضل، حكمت و علم داده است. ( برگرفته از كتاب: مناقب ابى حنيفه)
نتحدث عنه'مناظرات امام ابوحنيفه با فرقه هاى دينى'
اكتب أفكارك
شارك أفكارك حول هذا المقال معنا