انسان كاسب و الله (ج) خالق است

انسان كاسب و الله (ج) خالق است
  • AP 1400/9/2
  • گرداننده وبسايت
  • 8:55:35
شریکول:

انسان كاسب و الله (ج) خالق است

 

در شرح فقه اكبر بروايت حماد از امام اعظم ابو حنيفه (رح) آمده:
(و جميع افعال العباد من الحركته و السكون، كسبهم على الحقيقه، و الله تعالىٰ خالقها، و همه كلها بمشيئته و علمه و قضائه و قدره)

ترجمه: تمام كردار بنده گان از قبيل حركت و سكون، حقيقتاً كسب و دستآورد آنان است. و الله تعالىٰ خالق آنهاست و همه به مشيئت، علم و قضاء و قدر او تعالىٰ وابسته است.

يعنى خالق تمام افعال بنده گان از كفر و ايمان، طاعت و عصيان، الله تعالىٰ است. چنانكه الله (ج) مى فرمايد:

  • اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ (زمر، ٦٢)

    ترجمه: خدا آفريدگار همه چيز است.

    يا

  • وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ (صافات،٩٦)

    ترجمه: خداوند هم شما را آفريده است، و هم آنچه انجام مى دهيد.

حضرت حذيفه (رض) از پيامبر (ص) روايت مى كند كه فرمود: ان الله تعالىٰ صانع كل صانع و صنعته (حاكم، بيهقى، شعب الايمان،١٩٠)
ترجمه: يقيناً الله تعالىٰ، سازنده ى هر سازنده و ساخته اش است.

خلق يا آفريدن، فعل او تعالىٰ است و آن عبارت از بوجود آوردن توانايى و استطاعت در انسان است. استعمال يا بعمل آوردن اين توانايى و استطاعتِ حادث، حقيقتاً فعل انسان است، نه مجازاً، و به آن كسب مى گويند. (القول الموفىٰ، ٥٠)

افعال بنده گان حقيقتاً كسب آنان است، نه مجازاً.
الله (ج) مى فرمايد:

  • لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ ۗ (بقره، ٢٨٦)

    ترجمه: هركار (نيكى كه) انجام دهد، براى خود انجام داده. و هر كار (بدى كه) بكند، به زيان و ضرر خود كرده است.

تمام افعال بنده گان، از خير و شر ( گرچه كسب آنهاست ) ولى با مشيئت، اراده، علم، قضاء و قدر او تعالىٰ انجام ميگيرند و خداوند آنرا خلق ميكند.

امام اعظم (رح) با اين مطلب، معتزله را رد ميكند كه ميگويند: انسان خالق افعال اختيارى خود است. و نيز جبريه را مردود مى شمارد كه ميگويند: انسان بطور كلى، اختيارى ندارد.

• دلايل بر كسب و اختيار داشتن انسان

اول:
الله تعالىٰ مى فرمايد:

  • فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ (بقره،٢٢٣)

    ترجمه: پس به كشتزار هاى تان بيآئيد، به هر روشى كه خواستيد.

    يا

  • وَلَوْ أَرَادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً (توبه، ٤٦)

    ترجمه: اگر منافقان مى خواستند، براى جهاد بيرون بيآيند، حتماً براى آن اسلحه و وسائل سفر را تهيه ميكردند.

در آيه اول همبسترى كردن با زنان، بمشيئت انسان و در آيه دوم، آماده گى براى رفتن به جهاد، به اراده انسان تعلق گرفته.

دوم:
الله بنده گان را به انجام دادن برخى امور دستور داده و از ارتكاب بعضى كار ها بازداشته است. كسى كه اختيار نداشته باشد، دستور دادن به او كه اين كار را بكن و آن را نكن، امرى بيهوده است. و امر و نهى نمودن وى (تكليف ما لا يطاق) و خلاف حكمت و رحمت او تعالىٰ است.
چنانچه الله (ج) مى فرمايد:

  • لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ (بقره،٢٨٦)

    ترجمه: خداوند هیچ کس را، جز به اندازه توانائيش، تکلیف نمی‏کند.

سوم:
اگر نيكى و بدى به اختيار و اراده انسان انجام نگيرد، پس مدح كردن نيكوكارى و پاداش دادن او، عبث است. و همين گونه مذمت و عقوبت كردن بدكار، ظلم مى باشد. و دعوت كردن آنان بوسيله پيامبران و كتابهاى آسمانى، كارى نمايشى و عبث به حساب مى آيد. حال آنكه الله تعالىٰ از عبث و ظلم منزه است.

چهارم:
حركات ارادى و اختيارى انسان دليل بر خودمختارى است. چون اين نوع حركات با حركات اضطرارى و غير ارادى فرق مى كند. مثلاً حركت قلب و خون و لرزيدن دست به علت ارتعاش و يا تب و لرزه، غير ارادى است. و انسان در ايجاد آن هيچگونه اراده ى ندارد. حتىٰ او نميخواهد كه دستش بلرزد، ولى ناخواسته مى لرزد.

پنجم:
تفهيم خود مختارى انسان در مسائل دينى با قياس به قضاياى دنيوى:
انسان خود را در مسائل دنيا مجبور نمى داند و بهترين آن را اختيار ميكند. مثلاً راه پُر امن و آسان و قير ريزى شده، به جاى راه پُر خطر و خاكى، و انتخاب شغل پُر سود و بى دردسر، بجاى كار كم سود و پُر دردسر، همينطور انسان در مسائل اخروى هم مجبور نيست، و راه جنت و جهنم، نظير دو مسير مذكور مى باشد.

چنانچه مولانا جلال الدين محمد بلخى مى سرايد:
اين كه فردا اين كنم، يا آن كنم
خود دليل اختيار است، اى صنم

وآن پشيمانى كه خوردى از بدى
زاختيار خويش گشتى مهتدى

جمله قرآن امر و نهى است و وعيد
امر كردن سنگ مرمر را كه ديد

خالقى كو اختر و گردون كند
امر و نهىِ جاهلانه چون كند

په اړه خبری کول'انسان كاسب و الله (ج) خالق است'

خپل فکرونه ولیکئ

د دې مقالې په اړه خپل نظرونه موږ سره شریک کړئ

نظر شما قابل قدر است