حضرت انس ابن مالك انصارى (رض)

حضرت انس ابن مالك انصارى (رض)
  • 1400/9/1
  • گرداننده وبسايت
  • 5:36:42
اشتراک گزاری:

حضرت انس ابن مالك انصارى (رض)

( پروردگارا به او مال و فرزند نصيب كن و بركت عطا كن.)
(دعاي رسول اكرم صلي الله و عليه وسلم در مورد انس بن مالك)

هنگاميكه انس بن مالك طفل كوچكى بيش نبود مادرش غميصاء شهادتين را به او تلقين كرد و محبت نبي صلي الله عليه وسلم در قلبش جا گرفت و با شنيدن آن قلبش در اشتياق ديدار آن حضرت صلي الله عليه وسلم مي تپيد، بدون شك احياناً گوش قبل از ديدن عاشق مي شود. اين طفل كوچك بسيار آرزو داشت كه نزد نبي كريم عليه السلام به مكه برود و يا رسول اعظم صلي االله عليه وسلم نزد ايشان به يثرب بيايد، تا بديدار آن حضرت مشرف شود و از ملاقات او برخوردار گردد، هنوز فرصت كوتاهي نگذشته بود در يثرب اين سر زمين خوش بخت آوازه شد كه رسول اكرم صلي االله عليه وسلم و همراهش صديق عازم آنصوب اند خوشي و سرور سراسر مدينه را فرا گرفت و قلوب باشندگان آن مالا مال از فرحت و سرور گرديد و چشمان مردم انتظار مقدم مبارك شان را ميكشيد. جوانان هر صبح با طلوع آفتاب فرياد ميكردند كه محمد- صلي االله عليه وسلم آمد. انس هم با ديگر نو باوه گان بطرف راه مكه مي شتافت، ولي چيزي را نميديد، در يك صباح معطر و گوارا مرداني در يثرب شعار دادند كه اينك محمد صلي االله عليه وسلم و همراهش به مدينه نزديك شده اند. مردم بطرف آن راه ميمون و مبارك كه نبي هدايت و خير در حركت بود روان شدند، گروه هائي يك بر ديگر پيشدستي ميكردند، اطفال كوچك و نوجواناني شامل اين جماعات بود كه از چهره هاي شان خوشي و فرحت مي باريد و قلوب شان به شدت مي تپيد. انس ابن مالك انصاري در جمله پيش آهنگان اين نوباوه گان بود. رسول اكرم صلي االله عليه وسلم و يارانش آمدند و از بين جماعات انبوه مردان و نوجوانان گذشتند، اما زنان و اطفال خورد در بامهاي خانه ها برآمدند و از دور موكب رسول اكرم صلي االله عليه وسلم را نظاره ميكردند و ميگفتند: او صلي االله عليه وسلم كدام شان است؟ او كدام شان است؟ آنروز روز مشهود بود. انس ابن مالك تا يك صدو چند سالي از عمرش آنرا ياد ميكرد. هنوز رسول اكرم صلي االله عليه وسلم در مدينه مستقر نشده بود كه غُميصاء بنت ملحان مادر انس بن مالك در حاليكه فرزند كوچكش در پيش رويش ميدويد و كاكل هايش بر جبينش موج ميزد، بزيارت رسول اكرم صلي االله عليه وسلم شتافت و رسم تحيت بجا آورد، سپس گفت يا رسول االله… هيچ مردي و زني از انصار نيست كه به شما تحفه اي تقديم نكرده باشد، من ديگر چيزي ندارم كه به شما تقديم كنيم غير از همين پسر اگر خواسته باشي او را به خدمت بگيري به خدمت تان خواهد پرداخت. پس رسول اكرم صلي االله عليه وسلم ازو اظهار خوشي كرد و آن طفل كوچك را با جبين باز پذيرفت. آنس بن مالك يا اُنيس كه به نازدانگي ندايش ميكردند روزي كه بخدمت نبي كريم صلي االله عليه وسلم مشرف شد، ده ساله بود، او تحت حمايه رسول اكرم صلي االله عليه وسلم و در سايه رعايت او بسر مي برد تا زمانيكه روح پيغمبر اكرم عليه افضل الصلوات و اسلام برفيق اعلي پيوست.

مدت صحبتش با او ده سال كامل بود، پس از فيض صحبت آنحضرت صلي االله عليه و السلام رشد يافت و به تزكيه نفس پرداخت، از حديث آنحضرت آگاهي يافت، چنانكه سينه اش پر از حديث بود، همچنان باحوال و اخبار و اسرار، خصال حميده او معرفت پيدا كرد طوريكه ديگران به آن آگاهي نداشتند. انس رضي االله عنه از برخورد و معامله كريمانه رسول اكرم صلي االله عليه وسلم چنان فيض
برد كه پسر از پدر بهرمند شده نميتواند. آنقدر از شمايل شايسته و خصايل بزرگ منشانه او صلي االله عليه وسلم لذت برد كه دنيا برو رشك مي برد، درين جا عنان سخن، را به خود انس مي سپاريم تا شمه اي از معامله كريمانه و صحبت نبى بزرگوار و كريم (ص) را بما بازگو كند، زيرا او شايسته تر است به ايمان و وصف آن انس ( رض) مى گويد: رسول اكرم صلي االله عليه وسلم در اخلاق از بهترين مردم و داراي سينه فراخ و بسيار دلسوز بود روزي مرا براي انجام كاري فرستاد، از خانه برآمدم نزد بچه هايي رفتم كه در بازار بازي ميكردند، من خواستم كه با او شان همبازي شوم و بجايي كه آنحضرت امر كرده بود نرفتم، وقتيكه نزد ايشان رسيدم، حس كردم كه كسي در عقبم ايستاده از پشت يخنم گرفته است،
برگشتم، ديدم كه رسول اكرم صلي االله عليه وسلم با تبسم ميگويد: ) اي أنيس آيا بجاييكه امر كردم رفتي؟( با وارخطايي گفتم بلي… حالا ميروم يا رسول االله…

ده سال در خدمت او بودم قسم بخدا هر كاري كه كردم نگفت كه چرا كردي و هر كاري را كه ترك كردم نگفت كه چرا ترك كردي؟ رسول اكرم صلي االله عليه وسلم وقتي كه بر انس نداء ميكرد او را از دوستي ناز ميداد و با اسم تصغير يا أنيس ندا ميكرد و گاهي هم اي پسركم ميگفت. او را طوري نصيحت ميكرد و توصيه مينمود كه قلب و عقلش را جذب ميكرد. از جمله گفتار آنحضرت است: اي پسركم اگر بتواني روز و شب را طوري بگذراني كه در قلبت بدي به كسي نباشد، پس همان طور بكن، اي پسركم آن از سنت منست، هر كه سنت مرا زنده كند به تحقيق مرا دوست ميدارد. و هر كه مرا دوست بدارد، با من در جنت ميباشد. اي پسركم وقتي كه بر خانواده ات داخل مي شدي پس سلام كن اين براي تو و اهلت بركت است(. أنس بن مالك رضي االله عنه بعد از وفات رسول اكرم صلي االله عليه وسلم، هشتاد و چند سال زندگي كرد در خلال اين سالها سينه ها را از علم پيغمبر اعظم صلي االله عليه وسلم پر كرد و عقل ها را از دانش نبوت بهره مند ساخت و درين مدت قلوب مردم را با انتشار علم و هدايت بين صحابه كرام و تابعين شان زنده ساخت احاديث و اقوال پسنديده آنحضرت را نشر نمود.

أنس رضي االله عنه در مدت عمر طولاني خود مرجع بزرگي براي حل مسايل علمي مسلمانان بود، هر گاه در كاري به مشكلي مواجه مي شدند و يا در حكمي ابهام مي بود باو مراجعه ميكردند. از آن جمله قضيه ايست كه بعضي از طالبان دين در باب ثبوت حوض نبي صلي االله عليه وسلم در روز قيامت گفتگو داشتند، پس از و در آن باره پرسيدند، او گفت: گمان نميكردم تا وقتي زنده بمانم كساني مانند شما را ببينم كه در باره حوض منازعه ميكنند. پيره زناني در عقب من اقتدا ميكردند اكنون از دنيا رفته اند، هر يك از آْنان كه نماز ميخواندند از خداوند ميخواستند كه از حوض نبي كريم صلي االله عليه وسلم او شان را سيراب سازد. يعني اين حقيقت است كه پير زنان هم به آن علم داشتند، پس در آن هيچ جاي منازعه نيست. همانا انس ابن مالك رضي االله عنه با خاطرات رسول اكرم صلي االله عليه وسلم در طول حياتش ميزيست.

او در روز لقاي آنحضرت صلي االله عليه وسلم سخت خوش حال و شادمان بود ولي روز فراق آنحضرت عليه الصلات و السلام، بشدت اندوهگين شد و سيل اشك از چشمانش جاري شد و هميشه كلام آنحضرت را ياد ميكرد آنرا تكرار، مينمود، بسيار از آن دو روز ياد ميكرد، روز لقايش در اولين بار با رسول اكرم صلي االله عليه وسلم و روز مفارقتش از و- صلي االله عليه وسلم- براي آخرين بار، هرگاه، روز اول را ياد ميكرد خوش مي شد و تشمم ميكرد و چون روز دوم در فكرش خطور ميكرد، ميگريست و اطرافيان او نيز ميگريستند. بار ها ميگفت رسول اكرم صلي االله عليه وسلم را روزي ديدم كه بر ما داخل شد، و روزي
ديدمش كه از نزد ما رحلت كرد هيچ گاه روز هائي مانند آن دو روز نديده ام. در روز ورودش بمدينه همه جا را نور فرا گرفت. و در روزيكه قريب بود او- صلي االله عليه وسلم بجوار پروردگارش برسد، همه چيز در تاريكي فرو رفت. آخرين نگاهش بطرف من روز دوشنبه بود حينيكه پرده از حجره اش برداشته شد ديدم كه روي مباركش مانند كاغذ مصحف بود، در آن روز مردم عقب ابي بكر ايستاده بودند و بطرف او ميديدند و تقريباً ناآرام به نظر ميرسيدند، ابوبكر به آنان اشاره كرد كه آرام باشند، سپس در آخر همان روز رسول اكرم صلي االله عليه وسلم وفات كرد پس هيچ منظري خوش تر از روي مبارك نبي كريم صلي االله عليه وسلم براي ما نبود حينيكه به خاكش سپرديم. رسول اكرم صلي االله عليه وسلم بيشتر از يك بار در باره انس ابن مالك دعا كرده و دعايش در باره او چنين بود:
اللهم ارزقه مالا و ولداً و بارك له
خداوند (ج) دعاي رسولش عليه السلام را اجابت كرد، انس از همه انصار مال و اولاد بيشتر داشت چنانكه بيشتر از يكصد تن از اولاده و نواده گان خود را ديده بود، همچنان خداوند در عمرش افزود كه يك قرن كامل و سه سال زنده گى كرد.

انس رضي االله عنه سخت اميد وار به شفاعت نبي كريم صلي االله عليه وسلم در وقت قيامت
بود، بسا اوقات ميگفت: من آرزو دارم كه رسول اكرم صلي االله عليه وسلم را در روز قيامت ببينم و بگويم يا رسول االله اينك خادمكت أنيس.

انس رضي االله عنه مريض شد و به آل بيتش گفت: كلمه لا اله الا الله محمد رسول الله را به من تلقين كنيد. پس كلمه شريف را ميخواند تا جان به جان آفرين سپرد.
و وصيت كرده بود تا عصاگك خوردي را كه از رسول اكرم صلي االله عليه وسلم نزدش بود در قبرش بگذارند، پس در پهلويش در داخل كفنش گذاشته شد.

خوشا بحال انس ابن مالك انصاري رضي االله عنه كه خداوند خير فراوان نصيب او كرد، او تحت حمايت و رعايت رسول اكرم صلي االله عليه وسلم ده سال كامل زندگي كرد و سوم دو نفر در روايت حديث بود، و آندو ابوهريره و عبداالله ابن عمرند.

 

خداوند جل جلاله به او و مادرش غميصاء از اسلام و مسلمين جزاي خير اعطاء نمايد.

بحث در مورد'حضرت انس ابن مالك انصارى (رض)'

نظریات خود را بنوسید

نظریات خود را باره این مقاله با ما شریک کنید

نظر شما قابل قدر است